prevailed

جمله های نمونه

1. they finally prevailed on her to sing
بالاخره به او قبولاندند که آواز بخواند.

2. when mongols prevailed over us
وقتی که مغولان بر ما چیره شدند

3. i disliked the atmosphere of hostility that prevailed there
از محیط خصم آمیزی که در آنجا وجود داشت بدم آمد.

پیشنهاد کاربران

Controlled
غالب بر کسی یا موضوعی ، غلبه کرده، ارجح قلمداد شده
حاکم است. . .
غلبه شده
شایع، رایج

بپرس