1. they finally prevailed on her to sing
بالاخره به او قبولاندند که آواز بخواند.
2. when mongols prevailed over us
وقتی که مغولان بر ما چیره شدند
3. i disliked the atmosphere of hostility that prevailed there
از محیط خصم آمیزی که در آنجا وجود داشت بدم آمد.