1. preternatural strength
زور فوق العاده
2. Their parents had an almost preternatural ability to understand what was going on in their children's minds.
[ترجمه گوگل]والدین آنها توانایی تقریباً غیر طبیعی برای درک آنچه در ذهن فرزندانشان میگذرد داشتند
[ترجمه ترگمان]والدین آن ها تقریبا یک توانایی غیرطبیعی برای درک آنچه در ذهن فرزندانشان جریان داشت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Anger gave me preternatural strength, and I managed to force the door open.
[ترجمه گوگل]عصبانیت به من قدرت غیرطبیعی داد و توانستم به زور در را باز کنم
[ترجمه ترگمان]خشم به من قدرت مافوق طبیعی داد و من تونستم در رو باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He felt possessed of a preternatural strength and fearlessness.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که دارای قدرت و بی باکی از قبل طبیعی است
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که قدرت غیر طبیعی و بدون قدرت مافوق طبیعی او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Below his preternatural affability there is some acid and steel.
[ترجمه گوگل]پایین تر از تمایلات ماقبل طبیعی او مقداری اسید و فولاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در زیر آن ها مقداری اسید و استیل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But I was one now, fused for a preternatural purpose.
[ترجمه گوگل]اما من الان یکی بودم و برای یک هدف ماقبل طبیعی ترکیب شده بودم
[ترجمه ترگمان]اما حالا من یکی بودم و برای یک هدف مافوق طبیعی fused شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The story emphasizes the heroine's preternatural beauty.
[ترجمه گوگل]داستان بر زیبایی ماقبل طبیعی قهرمان تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]داستان بر زیبایی غیر طبیعی قهرمان داستان تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Lyushnya admits that this preternatural environment can be nerve-wracking, especially when he's the only one working the night shift.
[ترجمه گوگل]لیوشنیا اعتراف می کند که این محیط غیرطبیعی می تواند اعصاب خردکن باشد، به خصوص زمانی که او تنها کسی باشد که در شیفت شب کار می کند
[ترجمه ترگمان]Lyushnya اعتراف می کند که این محیط غیرطبیعی می تواند اعصاب خرد کننده باشد، به خصوص زمانی که تنها کسی است که شیفت شب را کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He had a preternatural aura, and he himself didn't know what to do with it.
[ترجمه گوگل]او هاله ای ماقبل طبیعی داشت و خودش هم نمی دانست با آن چه کند
[ترجمه ترگمان]هاله مافوق طبیعی داشت و خودش هم نمی دانست با آن چه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Beyond his preternatural affability there is some acid and some steel.
[ترجمه گوگل]فراتر از دلبستگی ماقبل طبیعی او مقداری اسید و مقداری فولاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بالاتر از affability مافوق طبیعی او یک سری اسید و مقداری فولاد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. So keen and perceptive as to seem preternatural.
[ترجمه گوگل]آنقدر مشتاق و فهیم که پیش از طبیعی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]خیلی مشتاق و باهوش به نظر می رسید که غیرطبیعی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I'm a spirit with preternatural flesh . Detached. Unchangeable . Empty.
[ترجمه گوگل]من روحی هستم با گوشت غیر طبیعی جدا غیر قابل تغییر خالی
[ترجمه ترگمان]من روحی با جسم غیر طبیعی هستم به هم زدم unchangeable خالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Beyond his preternatural affability there is some acid and some steel - George Will.
[ترجمه گوگل]فراتر از دلبستگی ماقبل طبیعی او مقداری اسید و مقداری فولاد وجود دارد - جورج ویل
[ترجمه ترگمان]غیر از مهربانی غیر طبیعی او مقداری اسید و مقداری فولاد - جرج ویل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As she sat there, she experienced a sense of what seemed to be preternatural power.
[ترجمه گوگل]همانطور که او آنجا نشسته بود، احساسی از آنچه به نظر می رسید قدرت ماقبل طبیعی است را تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که آنجا نشسته بود، احساس می کرد که آنچه به نظر می رسد قدرت مافوق طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید