pretension

/priˈtenʃn̩//prɪˈtenʃn̩/

معنی: مدعی، تظاهر، وانمود، ادعا، قصد، دعوی
معانی دیگر: داعیه، خودنمایی، وانمود سازی، ریا، بهانه، (سخن و سبک) تصنع، تکلف، ابراز ادعا، مدعی بودن، خودفروشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a false or insincere show or claim; pretense.
مترادف: act, pretense
مشابه: fiction, imposture, masquerade, pose, sham, show

(2) تعریف: (often pl.) a claim to something not warranted or deserved, or the act of putting forth such a claim.
مشابه: pretense

- The king's cousin had pretensions to the throne.
[ترجمه گوگل] پسر عموی شاه ادعاهایی برای تاج و تخت داشت
[ترجمه ترگمان] پسر عموی پادشاه ادعای سلطنت را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: affectation or exaggerated self-importance; pretentiousness.
مترادف: airs, pretense
مشابه: affectation, mannerism, portentousness, pride, self-importance, swank

جمله های نمونه

1. pretension to the throne
داعیه ی سلطنت

2. He makes no pretension ( s ) to skill.
[ترجمه گوگل]او هیچ ادعایی (ها) برای مهارت نمی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ ادعایی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Intellectual pretension was never one of his vices.
[ترجمه گوگل]تظاهر فکری هرگز یکی از رذایل او نبود
[ترجمه ترگمان]Intellectual ادعا می کرد که هرگز یکی از عیوب او نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The movie makes no pretension to reproduce life.
[ترجمه گوگل]فیلم هیچ ادعایی برای بازتولید زندگی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این فیلم هیچ ادعایی برای تولید مثل ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She talks of her rich friends with great pretension.
[ترجمه گوگل]او با تظاهر بسیار از دوستان ثروتمند خود صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]از دوستان ثروتمند او با تظاهر فراوان سخن می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Readers may find the pretension and arrogance of her style irritating.
[ترجمه گوگل]خوانندگان ممکن است تظاهر و تکبر سبک او را آزاردهنده بدانند
[ترجمه ترگمان]خوانندگان ممکن است the و نخوت سبک او را آزار دهنده پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Occasionally it comes across as absurd pretension.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به عنوان تظاهر پوچ ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی هم مثل ادعای پوچ و پوچ به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This pretension was to be dear to the heart of Philip Augustus.
[ترجمه گوگل]این ادعا این بود که برای قلب فیلیپ آگوستوس عزیز باشد
[ترجمه ترگمان]این pretension برای قلب فیلیپ دوم عزیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The band was tight, powerful and completely without pretension, and rallied through material from both albums.
[ترجمه گوگل]گروه فشرده، قدرتمند و کاملاً بدون ادعا بود و از طریق مطالب هر دو آلبوم جمع شد
[ترجمه ترگمان]گروه محکم، قدرتمند و کاملا بدون تظاهر بود و از طریق مواد هم از هر دو آلبوم جمع و جور می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All that liberals can not tolerate is pretension to infallibility.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که لیبرال ها نمی توانند تحمل کنند تظاهر به عصمت است
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که لیبرال ها نمی توانند تحمل کنند مدعی لغزش ناپذیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You know, it's either glitz or pretension.
[ترجمه گوگل]می دانید، این یا زرق و برق است یا تظاهر
[ترجمه ترگمان]می دانید، این یا glitz است یا ادعایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let's just say this: Pretension is thy middle name.
[ترجمه گوگل]فقط این را بگوییم: تظاهر نام میانی شماست
[ترجمه ترگمان]بیا فقط این را بگوییم: Pretension اسم میانی تو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He has no pretension ( s ) to learning.
[ترجمه گوگل]او هیچ ادعایی (ها) برای یادگیری ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ ادعایی برای یادگیری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was beyond any pretension. Although he corresponded with many of the world's most important people, his stationery carried only a watermark—W—for Woolworth 's.
[ترجمه گوگل]او فراتر از هر ادعایی بود اگرچه او با بسیاری از مهم‌ترین افراد جهان مکاتبه می‌کرد، اما لوازم التحریر او فقط یک واترمارک (W) برای وولورث داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ ادعایی نمی کرد اگرچه او با بسیاری از افراد مهم دنیا مکاتبه داشت، لوازم التحریر او تنها یک نشانه به نام W - W برای Woolworth داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The priggism of intellectual pretension is the one unpardonable sin.
[ترجمه گوگل]تظاهر فکری تنها گناه نابخشودنی است
[ترجمه ترگمان]تعصب عقلانی و عقلانی یک گناه غیرقابل بخششی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدعی (اسم)
assertion, claim, accuser, claimant, pretender, plaintiff, adversary, complainant, prosecutor, pretension, allegation, suitor

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

وانمود (اسم)
feint, affectation, pretension, simulation, fakery, make-believe

ادعا (اسم)
assertion, claim, pretense, pretension, plea, allegation, purport, protestation, asseveration, averment, postulate

قصد (اسم)
resolution, will, assumption, pretension, purpose, intent, intention, animus, thought, purport, design, attempt, determination

دعوی (اسم)
quarrel, case, claim, pretension, lawsuit

انگلیسی به انگلیسی

• claim, assertion; act of pretending, act of feigning; arrogance, haughtiness
someone with pretensions pretends that they are better or more important than they really are.

پیشنهاد کاربران

a claim or belief that you can succeed or that you are important or have serious value
ادعا یا باوری مبنی بر اینکه می توانید موفق شوید یا اینکه مهم هستید یا ارزش جدی دارید
ادعا مدعا، داعیه
The Chronicle has pretensions to being a serious newspaper.
...
[مشاهده متن کامل]

The NY Giants' Super Bowl pretensions were dashed when they were beaten last week.
He has no pretensions for higher office.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pretension
ادعا
وسلام
امید و آرزو، هدف، مقصود
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pretend
✅️ اسم ( noun ) : pretense ( pretence ) / pretension / pretender / pretentiousness
✅️ صفت ( adjective ) : pretend / pretentious
✅️ قید ( adverb ) : pretentiously
پیش تنیدگی
پیش کشیدگی

گزافه گویی
پیش کشیدگی
کشش بیشتر
در تمرین دهی عضلات به کار می رود
پیش کشش _ پیش کشنده _ در کمربند های ایمنی خودرو کاربرد دارد

بپرس