pretense

/priˈtens//priˈtens/

معنی: تظاهر، ظاهر سازی، بهانه، ادعا، ظاهری، وانمودسازی
معانی دیگر: وانمود، لاف، مردم فریبی، خودستایی، خودنمایی، فراخواست، ریاکاری، سالوس، تزویر، (نادر) هدف، منظور، مقصود، توبازی رفتن، ادا بازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of pretending; sham or fiction.
مترادف: acting, faking, feigning, fiction, masquerade, sham, simulation
متضاد: honesty, sincerity
مشابه: act, acting, deceit, deception, disguise, fake, falseness, hoax, humbug, imposture, invention, pose, show, trick, trickery

- Her tearful apology was just a pretense since she actually felt no regret for what she had done.
[ترجمه گوگل] عذرخواهی اشک آلود او فقط یک تظاهر بود زیرا او در واقع از کاری که انجام داده بود احساس پشیمانی نمی کرد
[ترجمه ترگمان] عذر خواهی Her فقط وانمود می کرد که از کاری که کرده پشیمان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a false or deceptive show, claim, or excuse.
مترادف: act, fabrication, falseness, fiction, hoax, lie, pretension, ruse, sham, show
مشابه: acting, affectation, cover, deception, excuse, fake, falsehood, fraud, humbug, invention, masquerade, pretext, trick

(3) تعریف: affectation or pretentiousness.
مترادف: affectation, air, pretension, pretentiousness
متضاد: sincerity
مشابه: display, ostentation, pomp, pomposity, pose, show

(4) تعریف: the act of imagining or of acting a part, as in play; make-believe.
مترادف: acting, make-believe, pretending
مشابه: invention

جمله های نمونه

1. his pretense of indifference
تظاهر او به بی تفاوتی

2. to make a pretense
وانمود کردن

3. to talk without pretense
بدون خودنمایی حرف زدن

4. his affability was a pretense
مهربانی او ساختگی بود.

5. their religion is all pretense
مذهب آنها همه اش تظاهر است.

6. You can't keep up the pretense any longer.
[ترجمه گوگل]شما دیگر نمی توانید این تظاهر را ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بیش از این تظاهر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tollitt made no pretense of being surprised.
[ترجمه گوگل]تولیت تظاهر به تعجب نکرد
[ترجمه ترگمان]Tollitt وانمود نمی کرد که غافلگیر شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Abandoning any pretense at politeness, they ran for the door.
[ترجمه گوگل]هر گونه تظاهر به ادب را کنار گذاشتند، به سمت در دویدند
[ترجمه ترگمان]با این که تظاهر به ادب کرده بودند به طرف در دویدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hypocrisy is the pretense that the players are scholars whose colleges are competing for the glory of it all.
[ترجمه گوگل]تظاهر به این است که بازیکنان دانش‌آموزانی هستند که دانشکده‌هایشان برای شکوه و جلال آن رقابت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]ریاکاری این است که بازیکنان scholars هستند که دانشکده های آن ها برای شکوه و جلال آن رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under the pretense of authenticity and accuracy, news docudramas take unacceptable license with the truth.
[ترجمه گوگل]به بهانه صحت و سقم، مستندهای خبری مجوزی غیرقابل قبول با حقیقت می گیرند
[ترجمه ترگمان]با تظاهر به صحت و صحت، اخبار مربوط به اخبار، مجوز غیرقابل قبولی را با حقیقت به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's cut out the pretense.
[ترجمه گوگل]بیایید تظاهر را حذف کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا وانمود کنیم که داریم تظاهر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But it will strip away a little pretense and artifice, and maybe even put back a little passion.
[ترجمه گوگل]اما کمی تظاهر و تصنع را از بین می برد و شاید حتی کمی شور و اشتیاق را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]اما تظاهر به تظاهر و تظاهر می کند، و شاید هم کمی شور و شوق را در بر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pretense cannot sustain blind power. Dejan Stojanovic
[ترجمه گوگل]تظاهر نمی تواند قدرت کور را حفظ کند دژان استویانوویچ
[ترجمه ترگمان]Pretense نمی توانند قدرت کور را تحمل کنند Dejan Stojanovic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sometimes the best offense is a ghoulish pretense.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات بهترین تخلف، تظاهر احمقانه است
[ترجمه ترگمان]بعضی وقتا بهترین توهین یه تظاهر کشنده ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Absence of pretense artificiality, full creative intent unforced.
[ترجمه گوگل]عدم وجود تصنع وانمودی، قصد خلاقانه کامل غیراجباری
[ترجمه ترگمان]عدم تظاهر و تظاهر به تظاهر و نیت خلاق و خلاقانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Restatement: pretense and adversity are inversely proportional; adversity reveals the true nature of all things.
[ترجمه گوگل]بیان مجدد: تظاهر و مصیبت با هم نسبت عکس دارند ناملایمات ماهیت واقعی همه چیز را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]restatement: تظاهر و بدبختی به طور معکوس متناسب هستند؛ بدبختی ماهیت واقعی همه چیز را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

ظاهرسازی (اسم)
affectation, pretense, simulation, histrionics, humbuggery, hypocrisy

بهانه (اسم)
fiction, excuse, pretense, alibi, pretext, plea, fetch, allegation, evasion, subterfuge, stall, put-off, essoin, salvo, lame excuse

ادعا (اسم)
assertion, claim, pretense, pretension, plea, allegation, purport, protestation, asseveration, averment, postulate

ظاهری (اسم)
feint, pretense, ostensibility, pretence

وانمودسازی (اسم)
pretense, pretence

انگلیسی به انگلیسی

• feigning, pretending; impersonation; false show, false appearance; claim, assertion
pretend, feign; impersonate; put on a false show, create a false appearance; claim wrongly, make a false assertion

پیشنهاد کاربران

دستاویز
مثال:
All Western analysts — including Europeans, Americans, and even those affiliated with the Zionist regime itself — believe that in this operation the Zionist regime with all its pretense and pomp has suffered a crushing defeat at the hands of a small resistance group.
...
[مشاهده متن کامل]

همه تحلیلگران غربی شامل اروپایی ها آمریکایی ها و حتی آنهایی که وابسته به رژیم صهیونیستی هستند خودشان باور دارند که در این عملیات، رژیم صهیونیستی با همه �ادعا� و کپکپه و دبدبه ای که دارد یک شکست ویرانگری را بدست یک گروه کوچک مقاومت متحمل شده است.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pretend
✅️ اسم ( noun ) : pretense ( pretence ) / pretension / pretender / pretentiousness
✅️ صفت ( adjective ) : pretend / pretentious
✅️ قید ( adverb ) : pretentiously
ظاهر سازی
وجهه

بپرس