pretence

/prɪˈtens//prɪˈtens/

معنی: ظاهری، وانمودسازی
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: pretense، تظاهر، بهانه، ادعا

جمله های نمونه

1. If you want a pretence to whip a dog, say that he ate the frying-pam.
[ترجمه گوگل]اگر تظاهر به شلاق زدن سگ می خواهی، بگو که او سرخ کردنی پام را خورده است
[ترجمه ترگمان]اگه یه بهانه لازم داری که یه سگ رو شلاق بزنی، بگو که ماهی تابه رو خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Welland made a pretence of writing a note in his pad.
[ترجمه گوگل]ولند تظاهر به نوشتن یک یادداشت در صفحه خود کرد
[ترجمه ترگمان]Welland به بهانه نوشتن یک یادداشت در دفترش به او نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was all an elaborate pretence.
[ترجمه گوگل]همه اش یک تظاهر مفصل بود
[ترجمه ترگمان]همه این ها یک بهانه استادانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was unable to keep up the pretence that she loved him.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست وانمود کند که او را دوست دارد ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]نمی توانست وانمود کند که او را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He made no pretence of great musical knowledge.
[ترجمه گوگل]او هیچ تظاهر به دانش عالی موسیقی نکرد
[ترجمه ترگمان]او به هیچ روی تظاهر به دانش بزرگ موسیقی نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Altman strips away the pretence and mythology to expose the film industry as a business like any other.
[ترجمه گوگل]آلتمن تظاهر و اسطوره‌شناسی را کنار می‌زند تا صنعت فیلم را به عنوان یک تجارت دیگر به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]آلتمن the و اساطیر را به نمایش می گذاشت تا صنعت فیلم را به عنوان یک کسبوکار به دیگری معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The theory made the greatest pretence of having a scientific foundation.
[ترجمه گوگل]این نظریه بزرگترین تظاهر به داشتن یک پایه علمی را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]این نظریه بزرگ ترین بهانه این بود که یک موسسه علمی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She made absolutely no pretence of being interested.
[ترجمه گوگل]او مطلقاً تظاهر به علاقه‌مندی نکرد
[ترجمه ترگمان]او به هیچ وجه وانمود نمی کرد که علاقه ای به این کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The army has given up any pretence of neutrality in the war.
[ترجمه گوگل]ارتش از هرگونه تظاهر به بی طرفی در جنگ دست کشیده است
[ترجمه ترگمان]ارتش هر گونه بی طرفی و بی طرفی را در جنگ تسلیم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have to go along with the pretence that things are getting better.
[ترجمه گوگل]ما باید با این تظاهر که اوضاع در حال بهتر شدن است کنار بیاییم
[ترجمه ترگمان]ما باید به بهانه اینکه اوضاع بهتر شده است برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I make no pretence to being an expert on the subject.
[ترجمه گوگل]من تظاهر نمی کنم که در این زمینه متخصص هستم
[ترجمه ترگمان]من وانمود نمی کنم که در این مورد تخصص دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was hanged without even the pretence of a proper trial.
[ترجمه گوگل]او حتی بدون تظاهر به محاکمه مناسب به دار آویخته شد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او حتی به بهانه یک محاکمه مناسب به دار آویخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She isn't really ill; it's only pretence.
[ترجمه گوگل]او واقعاً بیمار نیست این فقط تظاهر است
[ترجمه ترگمان]او واقعا مریض نیست، فقط یک بهانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I make no pretence to be an expert on the subject.
[ترجمه گوگل]من تظاهر نمی کنم که در این موضوع متخصص هستم
[ترجمه ترگمان]به نظر من که در این زمینه تخصصی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now that the pretence was over, he could tell them what he really thought.
[ترجمه گوگل]حالا که تظاهر تمام شده بود، می توانست به آنها بگوید که واقعاً چه فکری می کند
[ترجمه ترگمان]حالا که نمایش تمام شده بود، می توانست آنچه را که فکر می کرد به آن ها بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظاهری (اسم)
feint, pretense, ostensibility, pretence

وانمودسازی (اسم)
pretense, pretence

انگلیسی به انگلیسی

• feigning, pretending; false show, false appearance; pretending, make-believe; claim, assertion
a pretence is behaviour that is intended to deceive people and make them believe something that is not true.
if you do something under false pretences, you do it when people do not know the truth about you and your intentions.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pretend
✅️ اسم ( noun ) : pretense ( pretence ) / pretension / pretender / pretentiousness
✅️ صفت ( adjective ) : pretend / pretentious
✅️ قید ( adverb ) : pretentiously
چیز الکی . چیز قلابی
تظاهر

بپرس