presumed

جمله های نمونه

1. an individual is presumed innocent unless the opposite is proven
هر فرد بی گناه فرض می شود مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.

2. a village which was presumed to be under vietcong control
دهکده ای که تصور می شد تحت کنترل ویت کنگ ها باشد

3. the accused is missing and presumed dead
متهم مفقود شده است و احتمال می رود که مرده باشد.

4. In British law, you are presumed innocent until you are proved guilty.
[ترجمه گوگل]در قوانین بریتانیا، تا زمانی که مجرمیت شما ثابت نشود، بی گناه فرض می شوید
[ترجمه ترگمان]در قانون بریتانیا، شما بی گناه شناخته می شوید تا زمانی که گناهکار شناخته شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I presumed him to be her husband.
[ترجمه گوگل]من او را شوهرش فرض کردم
[ترجمه ترگمان]من فرض کردم که اون شوهرش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I presumed he understood the rules.
[ترجمه گوگل]حدس می‌زدم که او قوانین را می‌فهمد
[ترجمه ترگمان]حدس می زدم که او قوانین را درک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The temple is presumed to date from the first century BC.
[ترجمه گوگل]قدمت این معبد به قرن اول قبل از میلاد می رسد
[ترجمه ترگمان]این معبد از قرن اول پیش از میلاد قدمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their nephew was missing, presumed dead.
[ترجمه گوگل]برادرزاده آنها گم شده بود و گمان می رفت مرده باشد
[ترجمه ترگمان]، Their گم شده بود احتمال مرده مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The species was presumed extinct.
[ترجمه گوگل]فرض بر این بود که این گونه منقرض شده است
[ترجمه ترگمان]این گونه منقرض می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A person accused of a crime is presumed innocent until proven guilty.
[ترجمه گوگل]متهم به جرم تا زمانی که جرمش ثابت نشود بی گناه محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]فردی که به جرم متهم شده است، تا زمانی که گناهکار شناخته شود، بی گناه شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I had presumed wrongly that Jenny would be there.
[ترجمه گوگل]من به اشتباه تصور کرده بودم که جنی آنجا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]من اشتباه فکر کرده بودم که جنی اونجا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He presumed upon his position to find his daughter a nice job.
[ترجمه گوگل]او موقعیت خود را برای یافتن شغل خوبی برای دخترش فرض کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که شغل مناسبی برای پیدا کردن دخترش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her good nature can be presumed upon once too often.
[ترجمه گوگل]ماهیت خوب او را می توان یک بار تصور کرد
[ترجمه ترگمان]طبیعت خوب او را می توان بارها مورد توجه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The missing person is presumed dead.
[ترجمه گوگل]گمان می رود فرد گمشده مرده باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که فرد گم شده مرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• assumed, supposed, expected, conjectural

پیشنهاد کاربران

مورد ظن، محتمل، مفروض، مظنون، درمظان اتهام، دانسته، شمرده، قلمداد کرده، قلمداد شده، انگاشته، پنداشته، متهم، حدسی، زعمی، گمانی، احتمالی، فرضی، خیالی، نظری، تصوری، ظاهری
considered, Assumed, Deemed, Accused, suspected, defendant
...
[مشاهده متن کامل]

معنی اصل هم می ده بطور مثال تو عبارت Presumed Innocent : اصل برائت
Hope this helps.
Insta Address: @504_Essential_Word

فرضی
گمان می رود

احتمالی
در بعضی از متون به معنای وقیحانه و از سر گستاخی و پر رویی است.
فرض
از پیش فرض شده
در نظر گرفتن
مفروض

بپرس