presto

/ˈpreˌstoʊ//ˈprestəʊ/

معنی: تند، با ضربات تند
معانی دیگر: سریع، فورا، در یک آن، (دستور نواختن موسیقی) تند (بنوازید)، باضربات تند بنوازید

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: at a very fast tempo (used as a musical direction).

(2) تعریف: quickly or suddenly.
صفت ( adjective )
• : تعریف: in music, fast; quick.
اسم ( noun )
حالات: prestos
• : تعریف: a passage, movement, or piece to be played at a very fast tempo.
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to announce the accomplishment of something marvelous, as by a magician.

- Presto! She has disappeared!
[ترجمه گوگل] پرستو! او ناپدید شده است!
[ترجمه ترگمان] !! !! !! !! !! اون ناپدید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. You just press the button and, hey presto, a perfect cup of coffee!
[ترجمه گوگل]شما فقط دکمه را فشار دهید و یک فنجان قهوه عالی!
[ترجمه ترگمان]فقط دکمه رو فشار بده و، هی، یه فنجون قهوه عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You just press a button and presto! A drink appears.
[ترجمه گوگل]شما فقط یک دکمه را فشار دهید و از قبل آماده کنید! یک نوشیدنی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]تو فقط دکمه رو فشار بده و خیلی سریع یک نوشیدنی ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You stand there, insert copious schillings, and hey presto! the machine does the rest.
[ترجمه گوگل]شما آنجا می ایستید، شلینگ های فراوانی را وارد می کنید، و هی پرستو! ماشین بقیه کارها را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]آنجا، آنجا بایستید، شلینگ شلینگ، و هی،! دستگاه استراحت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Presto, the gold standard controlled prices and alleviated trade imbalances.
[ترجمه گوگل]Presto، استاندارد طلا قیمت ها را کنترل کرد و عدم تعادل تجاری را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]Presto، قیمت کنترل استاندارد طلا و عدم تعادل تجاری تخفیف دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And, presto, a 400-year-old story seems modern, yet still slightly exotic.
[ترجمه گوگل]و از قبل، داستانی 400 ساله مدرن و در عین حال کمی عجیب و غریب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]و، پرستو، یک داستان ۴۰۰ ساله به نظر مدرن می رسد، با این حال هنوز کمی عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You fold it like this and presto! It turns into a hat.
[ترجمه گوگل]اینجوری تا میزنی و پرستو! تبدیل به کلاه می شود
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! تبدیل به یه کلاه میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Antonio Vivaldi. Presto From Summer The Four Seasons.
[ترجمه گوگل]آنتونیو ویوالدی Presto از تابستان چهار فصل
[ترجمه ترگمان]آنتونیو ویوالدی Presto از تابستان چهار فصل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is always an element of presto chango in international relations.
[ترجمه گوگل]در روابط بین الملل همیشه عنصری از پرستو چنگو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه یک عنصر از پرستو chango در روابط بین الملل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Johann Sebastian Bach. Bwv 971 Italian Concerto Presto Duet.
[ترجمه گوگل]یوهان سباستین باخ Bwv 971 کنسرتو ایتالیایی Presto Duet
[ترجمه ترگمان]یوهان سباستین باخ Bwv ۹۷۱ ایتالیایی Presto Duet
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Quick makeup, hair, and outfit changes, and PRESTO!
[ترجمه گوگل]آرایش سریع، مو، و تغییر لباس، و PRESTO!
[ترجمه ترگمان]آرایش سریع، موها و لباس و لوازم آرایش سریع!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Presto ! begone !'tis here again - Swift.
[ترجمه گوگل]پرستو! رفت! دوباره اینجاست - سویفت
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! ! دور شو! \" دوباره اینجاست، \" سوئیفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. La mia speranza è di entrare presto nei loro cuori.
[ترجمه گوگل]La mia speranza è di entrare presto nei loro cuori
[ترجمه ترگمان]La mia speranza e nei loro loro cuori
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I just turned the piece of wire in the lock and hey presto, the door opened.
[ترجمه گوگل]من فقط تکه سیم را در قفل چرخاندم و هی از قبل، در باز شد
[ترجمه ترگمان]من فقط تکه سیم را در قفل چرخاندم و هی، در را باز کردم، در باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You put your money in the machine and, hey presto, the coffee comes out!
[ترجمه گوگل]پولت رو میذاری توی دستگاه و هی پرستو، قهوه بیرون میاد!
[ترجمه ترگمان]تو پولت رو توی ماشین گذاشتی و هی! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تند (صفت)
caustic, abrupt, sudden, spicy, steep, fast, sharp, harsh, sour, tart, acrid, acrimonious, acute, hot, keen, quick, mercurial, brisk, heady, headlong, inflammable, rapid, tempestuous, snappy, peppery, arrowy, rattling, biting, nipping, bitter, virulent, rash, violent, intensive, discourteous, transient, crusty, pungent, hasty, racy, rath, rathe, mordacious, prestissimo, presto, snippy, temerarious, wing-footed

با ضربات تند (قید)
prestissimo, presto

انگلیسی به انگلیسی

• rapidly, quickly, fast (music)

پیشنهاد کاربران

آها!
این را ببین! اینجا را ببین!
( زمانی به کار می رود که ناگهان چیزِ غیرمنتظره و خوبی دیده شود )
( لانگمنِ کانتمپرری: said when something happens suddenly in a way that seems unbelievable or magical )
What does the Latin word Presto mean?
1590s, "quickly, immediately, " a word used by conjurers, etc. , from Italian presto "quick, quickly" in conjuror's patter, from Latin praestus "ready, " praesto ( adv. )
Then, presto! You have a stew.
بعدش حاضره! یه خوراک دارید.
سریع
تند
( اصطلاح ) وقتی کاری یا چیزی سریع یا ساده انجام می شود گفته می شود. مثلا خرگوش دراوردن شعبده باز از کلاه. در امریکا پس از سرو یک فنجان قهوه گفته می شود. ریشه کلمه ایتالیایی است.

بپرس