prestigious

/preˈstɪdʒəs//preˈstɪdʒəs/

معنی: با اعتبار، باحیثیت
معانی دیگر: آبرومند، پرآبرو، بلندآوازه، نیکنام، مشهور، شهیر، نامور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: prestigiously (adv.), prestigiousness (n.)
• : تعریف: having prestige; highly esteemed.
مشابه: prestige

- His parents knew it was a good college that their son had chosen, but they'd hoped he would go to a more prestigious one.
[ترجمه علی عامری] پدر و مادر او میدانستند که پسرشان دانشگاه خوبی را انتخاب کرده است ، اما آنها امیدوار بودند که پسرشان به دانشگاه معتبر تری برود
|
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش می دانستند که پسرشان کالج خوبی را انتخاب کرده است، اما امیدوار بودند که او به دانشگاهی معتبرتر برود
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش می دانستند که این یک دانشگاه خوب است که پسر آن ها انتخاب کرده بود، اما امیدوار بودند که او به یکی از prestigious دیگری برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a prestigious job
شغل آبرومند

2. Allison back-burnered her prestigious law career when she had a baby.
[ترجمه گوگل]آلیسون زمانی که بچه دار شد حرفه حقوقی معتبر خود را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان]آلیسون، وقتی که بچه داشت، شغل prestigious رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The young man graduated from a prestigious university.
[ترجمه گوگل]مرد جوان از یک دانشگاه معتبر فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]مرد جوان از دانشگاه معتبر فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prestigious title offered a gateway to success in the highly competitive world of modelling.
[ترجمه گوگل]عنوان معتبر دروازه ای برای موفقیت در دنیای بسیار رقابتی مدلینگ ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]عنوان معتبر، دروازه موفقیت در دنیای بسیار رقابتی مدل سازی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Birmingham meeting is one of the most prestigious events in the racing calendar.
[ترجمه گوگل]نشست بیرمنگام یکی از معتبرترین رویدادها در تقویم مسابقه است
[ترجمه ترگمان]اجلاس بیرمنگام، یکی از معتبرترین رویداده ای مربوط به مسابقات اسب دوانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She won a highly prestigious award.
[ترجمه گوگل]او برنده یک جایزه بسیار معتبر شد
[ترجمه ترگمان]او یک جایزه با اعتبار بالا برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's one of the best equipped and most prestigious schools in the country.
[ترجمه گوگل]این یکی از مجهزترین و معتبرترین مدارس کشور است
[ترجمه ترگمان]این یکی از بهترین و معتبرترین مدارس کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company won a prestigious contract for work on Europe's tallest building.
[ترجمه گوگل]این شرکت قراردادی معتبر برای کار بر روی بلندترین ساختمان اروپا به دست آورد
[ترجمه ترگمان]این شرکت قراردادی معتبر برای کار بر روی بلندترین ساختمان اروپا به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her first novel won a prestigious literary prize.
[ترجمه گوگل]اولین رمان او برنده جایزه ادبی معتبر شد
[ترجمه ترگمان]اولین رمان او برنده جایزه ادبی معتبر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But in the modern period, prestigious spaces had been found in which to celebrate machines.
[ترجمه گوگل]اما در دوره مدرن، فضاهای معتبری برای تجلیل از ماشین ها پیدا شده بود
[ترجمه ترگمان]اما در دوران مدرن، مکان های معتبر پیدا شده بودند تا ماشین ها را جشن بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Serious contenders for the prestigious individual all-around gold medal title could number as many as
[ترجمه گوگل]تعداد مدعیان جدی برای کسب مدال طلای انفرادی در همه جا می تواند به تعداد آنها برسد
[ترجمه ترگمان]رقبای جدی برای هر فرد معتبر مدال طلا را می توان به تعداد زیادی کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This major prestigious event is currently being coordinated by Northern Arts.
[ترجمه گوگل]این رویداد مهم و معتبر در حال حاضر توسط هنرهای شمالی هماهنگ می شود
[ترجمه ترگمان]این رویداد مهم و معتبر در حال حاضر توسط هنرهای شمال هماهنگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The famous luxury liner and the prestigious London hotel have both plunged in value since the slump started three years.
[ترجمه گوگل]از زمان شروع رکود در سه سال اخیر، ارزش این کشتی لوکس و هتل معتبر لندن هر دو کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]The لوکس معروف و هتل معروف لندن هم از زمان آغاز رکود در سه سال گذشته، ارزش خود را از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Other firms may be bigger and more prestigious, but their clients are terrified of Pannone.
[ترجمه گوگل]سایر شرکت ها ممکن است بزرگتر و معتبرتر باشند، اما مشتریان آنها از Pannone وحشت دارند
[ترجمه ترگمان]شرکت های دیگر ممکن است بزرگ تر و more باشند، اما مشتریان آن ها از Pannone وحشت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These Districts contain the most prestigious teaching hospitals, which are staffed by the medical establishment.
[ترجمه گوگل]این ولسوالی ها دارای معتبرترین بیمارستان های آموزشی هستند که توسط سازمان پزشکی کار می کنند
[ترجمه ترگمان]این مناطق دارای معتبرترین بیمارستان های آموزشی هستند که توسط موسسه پزشکی تامین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با اعتبار (صفت)
prestigious

باحیثیت (صفت)
prestigious

انگلیسی به انگلیسی

• respected, highly esteemed, favorably regarded, having a good reputation
something that is prestigious is important and admired by people.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: باحیثیت

⚫ نگارش به خط لاتین: Bāheysiat

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

برجسته
خوشنام
famous
distinguished
ویژه
"Prestigious " یک جایگزین عالی هست به جای کلمه بیسیک "best" .
مثال:
"Prestigious universities"
" best universities "
illustrious
reputable
impressive
فاخر
صاحب اعتبار ؛ آبرومند. دارای عزّت.
با کلاس
prestigious ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: باحیثیت
تعریف: ویژگی شخص یا گروهی که دارای حیثیت باشد
با آبرو ، با حیثیت ، با اعتبار
پر افتخار
شأن زا
برای نمونه : prestigious goods: کالاهای شأن زا
پرمنزلت
معتبر
ارزشمند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس