prestidigitation

/ˌprestɪˌdɪdʒɪˈteɪʃn̩//ˌprestɪˌdɪdʒɪˈteɪʃn̩/

معنی: تردستی
معانی دیگر: شعبده بازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: nimble, dextrous use of the hands in performing magic tricks; sleight of hand.
مشابه: magic

جمله های نمونه

1. Magic can be a lifetime hobby and card magic is the poetry of prestidigitation.
[ترجمه گوگل]سحر و جادو می تواند یک سرگرمی مادام العمر باشد و جادوی کارتی شعر اعتبار است
[ترجمه ترگمان]جادو می تواند یک سرگرمی با طول عمر باشد و سحر و جادو شعر prestidigitation است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alongside diehard Thaksinite protesters, stand middle-class Thais who do not care for Mr Thaksin but are disgusted by the political prestidigitation that toppled two elected governments.
[ترجمه گوگل]در کنار معترضان سرسخت تاکسینی، تایلندی‌های طبقه متوسط ​​ایستاده‌اند که به آقای تاکسین اهمیتی نمی‌دهند، اما از اعتبار سیاسی که دو دولت منتخب را سرنگون کرد، منزجر هستند
[ترجمه ترگمان]در کنار تظاهر کنندگان سرسخت، Thais میانی که برای تاکسین قائل نیستند، اما از سیاست سیاسی که دو دولت منتخب را سرنگون کرد، بیزار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Magic can be a lifetime hobby and card magic is considered to be the poetry of prestidigitation .
[ترجمه گوگل]سحر و جادو می تواند یک سرگرمی مادام العمر باشد و جادوی کارتی به عنوان شعر پرستیژی تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]جادو می تواند یک سرگرمی با طول عمر باشد و جادوی آن به عنوان شعر of تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is Chris Randall's acclaimed live lecture at The Magic Castle in the Parlor of Prestidigitation. This DVD also shows bonus performances in the Close up Gallery and Palace of Mystery.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی زنده تحسین شده کریس رندال در The Magic Castle در سالن پرستیدیجیتال است این دی وی دی همچنین اجراهای جایزه را در گالری نزدیک و قصر رمز و راز نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این یک سخنرانی زنده در قلعه جادو در the of prestidigitation است این دی وی دی همچنین اجراهای پاداش در گالری و کاخ اسرار را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Nolan who revelled in stunning imagery was becoming a magical manipulator—something that he celebrated in "The Prestige" (200, which turned prestidigitation into an end in itself.
[ترجمه گوگل]نولانی که از تصاویر خیره کننده لذت می برد، در حال تبدیل شدن به یک دستکاری جادویی بود – چیزی که او در «پرستیژ» (200)، که اعتبار و اعتبار را به یک هدف تبدیل کرد، جشن گرفت
[ترجمه ترگمان]نولان که از تصاویر خیره کننده لذت می برد در حال تبدیل شدن به یک مهارت جادویی بود - چیزی که در \"The\" (۲۰۰)که prestidigitation را به یک انتها تبدیل کرد، جشن گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Through a friend, I managed to become the student of a magician specializing in prestidigitation (sleight of hand) and pick-pocketing techniques.
[ترجمه گوگل]از طریق یکی از دوستانم، توانستم شاگرد شعبده باز متخصص در تکنیک های پرستیدیجیتاسیون (زحمت دست) و جیب بری شوم
[ترجمه ترگمان]من از طریق یک دوست موفق شدم دانشجوی یک جادوگر متخصص در تردستی (تردستی)و تکنیک های جیب بری باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تردستی (اسم)
skill, agility, dexterity, swiftness, sleight, juggle, prestidigitation, facility, legerdemain, versatility, hocus-pocus, jugglery

انگلیسی به انگلیسی

• sleight of hand, act of fooling others through skillful use of hands

پیشنهاد کاربران

بپرس