1. It is not a good idea to pressurize children into playing a musical instrument.
[ترجمه گوگل]این ایده خوبی نیست که کودکان را برای نواختن یک ساز تحت فشار قرار دهید
[ترجمه ترگمان]این ایده خوبی نیست که به کودکان در نواختن یک ساز موسیقی فشار وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He thought she was trying to pressurize him.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد که او می خواهد به او فشار بیاورد
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کرد که داره سعی می کنه کمکش کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Stop trying to pressurize me!
[ترجمه گوگل]تلاش برای تحت فشار قرار دادن من را متوقف کنید!
[ترجمه ترگمان]! اینقدر سعی نکن منو گول بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If she feels you're trying to pressurize her, she won't do it.
[ترجمه گوگل]اگر او احساس می کند که می خواهید به او فشار بیاورید، این کار را نمی کند
[ترجمه ترگمان]اگر احساس می کند که داری سعی می کنی او را فریب بدهی، این کار را نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Why try and pressurize myself into losing it?
[ترجمه گوگل]چرا سعی می کنم به خودم فشار بیاورم تا آن را از دست بدهم؟
[ترجمه ترگمان]چرا خودم را مجبور کنم که آن را از دست بدهم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The priinting ink is automatic circulated and peneumatic pressurize the ink scrape.
[ترجمه گوگل]جوهر چاپ به صورت خودکار گردش می کند و خراش جوهر را تحت فشار پنوماتیک قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]مرکب خشک کن به طور خودکار به دست circulated و peneumatic مرکب خشک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Turbochargers and superchargers pressurize the incoming air to effectively cram more air into a cylinder.
[ترجمه گوگل]توربوشارژرها و سوپرشارژرها هوای ورودی را تحت فشار قرار می دهند تا به طور موثر هوای بیشتری را در یک سیلندر جمع کنند
[ترجمه ترگمان]turbochargers و superchargers هوای ورودی را فشار می دهند تا به طور موثر هوا را به داخل سیلندر باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To pressurize the air a supercharger must spin rapidly -- more rapidly than the engine itself.
[ترجمه گوگل]برای تحت فشار قرار دادن هوا، یک سوپرشارژر باید سریع بچرخد -- سریعتر از خود موتور
[ترجمه ترگمان]برای فشار به هوا، supercharger باید به سرعت چرخش کند - - سریع تر از خود موتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Do not pressurize mattress with high pressure pumps.
[ترجمه گوگل]تشک را با پمپ های فشار قوی تحت فشار قرار ندهید
[ترجمه ترگمان]به تشک با پمپ فشار بالا فشار ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bicycle tires were flattened. I need pressurize them.
[ترجمه گوگل]لاستیک دوچرخه صاف شده بود من باید به آنها فشار بیاورم
[ترجمه ترگمان]چرخ های دوچرخه مسطح شدند من به فشار آوردن به آن ها نیاز دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Turn on supply and pressurize the device and the hose.
[ترجمه گوگل]منبع تغذیه را روشن کنید و دستگاه و شیلنگ را تحت فشار قرار دهید
[ترجمه ترگمان]دستگاه را روشن کنید و دستگاه و لوله را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Always pressurize a regulator slowly, while standing with the cylinder valve between you and the regulator.
[ترجمه گوگل]همیشه یک رگولاتور را به آرامی فشار دهید، در حالی که شیر سیلندر بین شما و رگولاتور ایستاده است
[ترجمه ترگمان]همیشه یک قانون گذار را به آرامی تحت فشار قرار دهید، در حالی که بین شما و تنظیم کننده فشار دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The plane's cabin failed to pressurize and the jet had to land in Seattle.
[ترجمه گوگل]کابین هواپیما نتوانست تحت فشار قرار بگیرد و جت مجبور به فرود در سیاتل شد
[ترجمه ترگمان]کابین هواپیما با pressurize شکست خورد و جت مجبور شد در سیاتل فرود بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید