1. Some suppliers' representatives are highly adept at pressurising junior staff into placing orders.
[ترجمه گوگل]برخی از نمایندگان تامین کنندگان در تحت فشار قرار دادن کارکنان خردسال برای سفارش دادن مهارت بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از نمایندگان تامین کنندگان در pressurising پرسنل جوان در قرار دادن سفارشات بسیار ماهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از نمایندگان تامین کنندگان در pressurising پرسنل جوان در قرار دادن سفارشات بسیار ماهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The cell can therefore be pressurised to study how materials behave under high pressure.
[ترجمه گوگل]بنابراین سلول را می توان تحت فشار قرار داد تا چگونگی رفتار مواد تحت فشار بالا را مطالعه کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین این سلول می تواند تحت فشار قرار گیرد تا نحوه رفتار مواد تحت فشار بالا را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین این سلول می تواند تحت فشار قرار گیرد تا نحوه رفتار مواد تحت فشار بالا را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Moreover, surveyors are sometimes pressurised by the subcontractor to overpay, particularly when output has been restricted during adverse weather conditions.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، گاهی اوقات نقشه برداران توسط پیمانکار فرعی برای پرداخت اضافی تحت فشار قرار می گیرند، به ویژه زمانی که خروجی در شرایط نامساعد جوی محدود شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، surveyors گاهی توسط پیمان کار فرعی به overpay تحت فشار قرار می گیرند، به خصوص هنگامی که خروجی در طول شرایط نامساعد آب و هوا محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، surveyors گاهی توسط پیمان کار فرعی به overpay تحت فشار قرار می گیرند، به خصوص هنگامی که خروجی در طول شرایط نامساعد آب و هوا محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No one should feel pressurised into slimming.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نباید برای لاغری احساس فشار کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید نسبت به لاغری گرایش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید نسبت به لاغری گرایش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It usually comes in disposable pressurised containers or cartridges, although larger stoves may use refillable containers.
[ترجمه گوگل]معمولاً در ظروف یا کارتریج های یکبار مصرف تحت فشار عرضه می شود، اگرچه اجاق های بزرگتر ممکن است از ظروف قابل شارژ مجدد استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]این ماده معمولا در ظروف تحت فشار تحت فشار قرار می گیرد، اگرچه اجاق بزرگتری ممکن است از ظروف refillable استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ماده معمولا در ظروف تحت فشار تحت فشار قرار می گیرد، اگرچه اجاق بزرگتری ممکن است از ظروف refillable استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The plant, an older-style, Soviet-designed pressurised water reactor, has been plagued by problems for several years.
[ترجمه گوگل]این نیروگاه، یک رآکتور آب تحت فشار به سبک قدیمیتر و طراحی شوروی، چندین سال است که با مشکلاتی مواجه بوده است
[ترجمه ترگمان]این کارخانه که یک رآکتور آبی تحت فشار تحت فشار شوروی است چندین سال است که دچار مشکل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کارخانه که یک رآکتور آبی تحت فشار تحت فشار شوروی است چندین سال است که دچار مشکل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They pressurised me to stay.
[ترجمه گوگل]به من فشار آوردند که بمانم
[ترجمه ترگمان]از من خواستند که بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از من خواستند که بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The more likely explanation is that she was pressurising him to leave your daughter to marry her.
[ترجمه سیدالنگی] احتمالا توضیح بیشتر این است که آن دختر به او فشار آورد تا دختر شما را ترک کند و با او ازدواج کند.|
[ترجمه گوگل]توضیح محتملتر این است که او به او فشار میآورد که دخترت را ترک کند تا با او ازدواج کند[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد توضیح دادنش بیشتر از این است که او را وادار به ترک کردن دختر شما کرده تا با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There have even been attempts to pressurise Desmond Haynes, the island's sole representative, into joining the boycott.
[ترجمه گوگل]حتی تلاش هایی برای تحت فشار قرار دادن دزموند هاینز، نماینده انحصاری جزیره، برای پیوستن به تحریم وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]حتی تلاش هایی برای pressurise Desmond، تنها نماینده جزیره، برای پیوستن به تحریم صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی تلاش هایی برای pressurise Desmond، تنها نماینده جزیره، برای پیوستن به تحریم صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objectors at the Sizewell pressurised water reactor inquiry will make this very point.
[ترجمه گوگل]معترضان در تحقیق راکتور آب تحت فشار Sizewell به این نکته اشاره می کنند
[ترجمه ترگمان]objectors در پرس و جوی رآکتور آب تحت فشار بیش از حد تحت فشار قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]objectors در پرس و جوی رآکتور آب تحت فشار بیش از حد تحت فشار قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Will the Government stop pressurising authorities to cease supporting small primary schools through additional support across the county?
[ترجمه گوگل]آیا دولت از فشار بر مقامات برای توقف حمایت از مدارس ابتدایی کوچک از طریق حمایت های اضافی در سراسر شهرستان دست می کشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا دولت مانع از توقف حمایت از مدارس ابتدایی کوچک از طریق پشتیبانی اضافی در سراسر این استان خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا دولت مانع از توقف حمایت از مدارس ابتدایی کوچک از طریق پشتیبانی اضافی در سراسر این استان خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Animals might mature faster: a pressurised poultry house, for example, could hurry chickens to earlier adulthood.
[ترجمه گوگل]حیوانات ممکن است سریعتر بالغ شوند: برای مثال، یک مرغداری تحت فشار، می تواند جوجه ها را به بزرگسالی زودتر برساند
[ترجمه ترگمان]حیوانات ممکن است سریع تر باشند: یک خانه poultry تحت فشار، برای مثال، می تواند جوجه ها را به بزرگسالی برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حیوانات ممکن است سریع تر باشند: یک خانه poultry تحت فشار، برای مثال، می تواند جوجه ها را به بزرگسالی برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We have to pressurise and score at the start in order to control the game.
[ترجمه گوگل]ما باید در ابتدا فشار بیاوریم و گلزنی کنیم تا بتوانیم بازی را کنترل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید در شروع بازی کنیم و امتیاز بگیریم تا بازی را کنترل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید در شروع بازی کنیم و امتیاز بگیریم تا بازی را کنترل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The team is in good form and can pressurise in attack. This has benefits; we have more chances to score when we pressurise and steal the ball in attack.
[ترجمه گوگل]تیم در فرم خوبی است و می تواند در حمله فشار بیاورد این فواید دارد؛ وقتی در حمله فشار می آوریم و توپ را می دزدیم، شانس بیشتری برای گلزنی داریم
[ترجمه ترگمان]تیم در حالت خوبی است و می تواند در حمله شرکت کند این کار مزایایی دارد؛ ما شانس بیشتری برای کسب امتیاز در زمانی داریم که توپ را در حمله به سرقت می بریم و آن ها را بدزدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیم در حالت خوبی است و می تواند در حمله شرکت کند این کار مزایایی دارد؛ ما شانس بیشتری برای کسب امتیاز در زمانی داریم که توپ را در حمله به سرقت می بریم و آن ها را بدزدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Using legal means to intimidate or pressurise companies in business negotiations at lower levels is not at all surprising; it happens quite a lot.
[ترجمه گوگل]استفاده از ابزار قانونی برای ارعاب یا تحت فشار قرار دادن شرکت ها در مذاکرات تجاری در سطوح پایین تر اصلاً تعجب آور نیست خیلی اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]استفاده از ابزارهای قانونی برای ترساندن یا اخراج شرکت ها در مذاکرات تجاری در سطوح پایین تر تعجب آور نیست؛ این امر بسیار زیاد اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از ابزارهای قانونی برای ترساندن یا اخراج شرکت ها در مذاکرات تجاری در سطوح پایین تر تعجب آور نیست؛ این امر بسیار زیاد اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید