pressure cooker

/ˈpreʃərˈkʊkər//ˈpreʃəˈkʊkə/

دیگ زودپز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a heavy, airtight metal pot in which steam under pressure cooks food quickly and at a very high temperature.

(2) تعریف: a difficult, stressful position or situation; hot seat.

جمله های نمونه

1. So, last week I got a pressure cooker and took the plunge.
[ترجمه گوگل]بنابراین، هفته گذشته یک زودپز گرفتم و دست به کار شدم
[ترجمه ترگمان]بنابراین هفته پیش یک آشپز فشار آوردم و شیرجه رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prestige's stainless steel pressure cooker with a Thermocore base allows you to produce delicious, complete meals in minutes.
[ترجمه گوگل]زودپز پرستیژ با پایه Thermocore به شما این امکان را می دهد که در عرض چند دقیقه غذاهای خوشمزه و کاملی تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]زودپز از جنس فولاد ضد زنگ Prestige با پایه Thermocore به شما اجازه می دهد تا غذاهای خوش مزه و کامل را در عرض چند دقیقه تولید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You need to buy a pressure cooker.
[ترجمه گوگل]باید زودپز بخرید
[ترجمه ترگمان]شما باید یک دیگ زودپز را بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The third analogy is: The pressure cooker.
[ترجمه گوگل]قیاس سوم: زودپز
[ترجمه ترگمان]مقایسه سوم این است که زودپز تحت فشار قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Remove and place the trotter in a pressure cooker together with the dried mushrooms, ginger slices, spring onion, rice wine, soya sauces and star anise.
[ترجمه گوگل]تراتر را بردارید و همراه با قارچ های خشک، تکه های زنجبیل، پیاز بهار، شراب برنج، سس سویا و بادیان ستاره ای در یک زودپز قرار دهید
[ترجمه ترگمان]the را در یک دیگ زودپز با قارچ خشک شده، برش های زنجبیل، پیاز، سویا، سس سالاد، سس سویا و anise ستاره ای قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Electric pressure cooker soup nutrition loss?
[ترجمه گوگل]سوپ زودپز برقی از دست دادن تغذیه؟
[ترجمه ترگمان]دیگ زودپز از دست دادن مواد غذایی استفاده می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pressure cooker reduces the cooking time.
[ترجمه گوگل]زودپز زمان پخت را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]زودپز زمانی پخت را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Allianz Arena will be a pressure cooker.
[ترجمه گوگل]آلیانز آرنا زودپز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اجاق Allianz یک دیگ زودپز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The salesman demonstrated how to cook with a pressure cooker.
[ترجمه گوگل]فروشنده نحوه پخت و پز با زودپز را نشان داد
[ترجمه ترگمان]فروشنده توضیح داد که چگونه با یک آشپز فشار آشپزی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is something of a pressure cooker letting off steam environment, he added.
[ترجمه گوگل]او افزود: این چیزی شبیه به زودپز است که محیط بخار را خارج می کند
[ترجمه ترگمان]او افزود: این چیزی است از یک آشپز فشار که اجازه خروج از محیط بخار را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mourinho insists the pressure cooker environment at Chelsea is pushing the player upwards.
[ترجمه گوگل]مورینیو اصرار دارد که محیط زودپز در چلسی بازیکن را به سمت بالا می راند
[ترجمه ترگمان]مورینو اصرار دارد که محیط زودپز تحت فشار چلسی، بازیکن را به سمت بالا هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Have you ever tried using a pressure cooker?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال از زودپز استفاده کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال سعی کرده اید از یک دیگ زودپز استفاده کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The utility model relates to an integral electric pressure cooker whose pot cover is provided with a rotating handle, which is the improvement for the electric pressure cooker.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی مربوط به یک زودپز برقی یکپارچه است که پوشش قابلمه آن با یک دسته چرخان ارائه شده است که بهبود زودپز برقی است
[ترجمه ترگمان]یک دیگ بخار که پوشش pot با یک دسته دوار تامین می شود که بهبود در زودپز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pressure cooker pick my brain and tell me I 'm insane.
[ترجمه گوگل]زودپز مغزم را می گیرد و به من می گوید دیوانه ام
[ترجمه ترگمان]فشار مغزش مغزم رو برمی داره و بهم میگه که من دیوونه ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pot that uses pressure and steam to cook food rapidly
a pressure cooker is a large saucepan with a lid that fits tightly, in which you can cook food quickly using steam at high pressure.

پیشنهاد کاربران

( معنای استعاری – روانی و اجتماعی ) :
این عبارت به صورت مجازی برای توصیف شرایط یا محیطی استفاده می شود که باعث استرس زیاد، اضطراب، فشار روحی یا دشواری های شدید می شود؛ مثل محیط کاری پرتلاطم، موقعیت های پرتنش یا شرایط سیاسی بحرانی. در این معنا، مانند زودپز که فشار بخار غذا را سریع تر می پزد، فشار روانی یا اجتماعی بالاست و ممکن است باعث �انفجار� یا واکنش های شدید شود.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
After the epidemic started, the hospital became a pressure cooker full of stress and urgency.
پس از شروع اپیدمی، بیمارستان مثل یک محیط پراسترس و تحت فشار شدید شد.
The political situation has turned into a pressure cooker with tensions rising every day.
وضعیت سیاسی به یک محیط پراسترس تبدیل شده که هر روز تنش ها افزایش می یابد.
🔹 مترادف ها و عبارت های نزدیک:
high - pressure environment – stressful situation – tense atmosphere

زودپز
برای وقتی که عجله داری و می خوای خورشت تو نیم ساعت بپزه!
مثال: She used a pressure cooker to cook beans faster.
مشتقات:
اسم: pressure cooker – زودپز
فعل: to pressure - cook – تحت فشار پختن
صفت: pressure - cooked – پخته شده با زودپز
قید: ( ندارد )
دستگاه زودپز
استرس زا ( adj )
زود پز ( n )