preserve

/prəˈzɝːv//prɪˈzɜːv/

معنی: مربا، شکارگاه، قرق شکارگاه، کنسرو میوه، نگاه داشتن، باقی نگهداشتن، حفظ کردن، نگه داشتن
معانی دیگر: (از خطر یا صدمه یا آلودگی و غیره) حفظ کردن، حفاظت کردن، محافظت کردن، پاسار کردن، نیکداشت کردن، نیکداری کردن، پاسداری کردن، حراست کردن، ایمن داشت کردن، (خوراک و غیره را) از فاسد شدن حفظ کردن، نگهداری کردن، کنسرو کردن، کمپوت کردن، خوشاب کردن، مربا کردن، ادامه دادن، (ماهی و شکار و غیره) منطقه ی حفاظت شده، پاسارگاه، پاساره، داشتگاه، جا یا کار یا وظیفه ی انحصاری، (مجازی) تیول

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: preserves, preserving, preserved
(1) تعریف: to protect from injury, harm, or mishap.
مترادف: protect, save
مشابه: conserve, defend, guard, hold, safeguard, secure

- Using this polish will help preserve the wood.
[ترجمه Mansour228] استفاده از پولیش به نگه داری چوب کمک خواهد کرد.
|
[ترجمه امیر مهدی نیازی] استفاده از این براق کننده به حفظ چوب کمک می کند
|
[ترجمه مصطفی نوروزی] با استفاده از این ماده جلا دهنده ( پولیش ) ، در حفظ چوب کمک خواهد شد
|
[ترجمه گوگل] استفاده از این پولیش به حفظ چوب کمک می کند
[ترجمه ترگمان] استفاده از این برق به حفظ چوب کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She prayed that the children would be preserved from harm.
[ترجمه گوگل] او دعا کرد که بچه ها از آسیب حفظ شوند
[ترجمه ترگمان] او دعا می کرد که بچه ها از آسیب حفظ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to keep safe from loss.
مترادف: safeguard
متضاد: scrap
مشابه: capture, conserve, defend, guard, hold, protect, retain, uphold

- We don't know how many endangered species can be preserved.
[ترجمه گوگل] ما نمی دانیم چه تعداد از گونه های در معرض خطر را می توان حفظ کرد
[ترجمه ترگمان] ما نمی دانیم که چه تعداد از گونه های در معرض خطر انقراض را می توان حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Will the court preserve my right to dissent?
[ترجمه گوگل] آیا دادگاه حق من برای مخالفت را حفظ خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان] آیا دربار حق من را دارد که مخالفت کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to maintain in a relatively unchanged condition, esp. historic buildings or wildlife environments.
مترادف: maintain
متضاد: alter
مشابه: conserve, keep, save

- They're doing what they can to preserve the animal's habitat.
[ترجمه گوگل] آنها هر کاری که می توانند برای حفظ زیستگاه حیوان انجام می دهند
[ترجمه ترگمان] آن ها هر کاری که می توانند انجام می دهند تا سکونت گاه حیوان را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to prepare (food) so that it can be kept for a long period of time.
مترادف: cure
مشابه: can, corn, dry, jerk, pickle, salt, smoke

- They often preserved meat by preparing it with salt and smoking it.
[ترجمه Mt] آنها اغلب از گوشت با زدن نمک و بخار دادن به آن محافظت میکنند
|
[ترجمه پارسا خرمی] آنها اغلب گوشت را با آماده سازی آن با نمک و دود کردن آن نگه داری می کردند.
|
[ترجمه گوگل] آنها اغلب گوشت را با تهیه نمک و دود کردن آن حفظ می کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها اغلب گوشت را با تهیه نمک و کشیدن آن حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to treat fruit or vegetables so as to retard spoilage.
اسم ( noun )
مشتقات: preservable (adj.), preservation (n.), preserver (n.)
(1) تعریف: (usu. pl.) fruit or vegetables that are preserved in sugar.
مترادف: conserves, jam
مشابه: jelly, marmalade, sanctuary

- She opened a jar of strawberry preserves and spread some on her bread.
[ترجمه گوگل] او شیشه ای از کنسرو توت فرنگی را باز کرد و مقداری روی نان خود پخش کرد
[ترجمه ترگمان] یک شیشه ترشی توت فرنگی را باز کرد و مقداری روی نان خود ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an area set aside for the protection and propagation of fish, animals, or plant life.
مترادف: reserve
مشابه: national park, park, refuge, sanctuary

- They established a wildlife preserve in the wetlands.
[ترجمه گوگل] آنها یک حفاظت از حیات وحش در تالاب ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها یک حیات وحش را در زمین های مرطوب ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. peach preserve
کمپوت هلو

2. quince preserve
مربای به

3. to preserve peaches
کمپوت هلو درست کردن

4. to preserve the sum of human knowledge
حفظ همه ی دانش انسانی

5. a forest preserve
پارک جنگلی

6. a wildlife preserve
محل نگهداری جانوران وحشی

7. in order to preserve a historical house
به منظور حفظ یک خانه ی تاریخی

8. in order to preserve chinese territorial entity
به منظور حفظ تمامیت ارضی کشور چین

9. they want to preserve their tribal entity
آنان می خواهند موجودیت عشیره ای خود را حفظ کنند.

10. a fish and bird preserve
منطقه ی حفاظت شده ی ماهی و پرندگان

11. duck eggs do not preserve for too long
تخم مرغابی را نمی شود زیاد نگهداشت.

12. foods are dehydrated to preserve them
برای حفظ مواد غذایی آنها را خشک (یا آب زدایی) می کنند.

13. the best way to preserve meat in summer
بهترین روش نگهداری گوشت در تابستان

14. we must try to preserve our civil rights
باید بکوشیم تا حقوق مدنی خود را حفظ کنیم.

15. they gave their lives to preserve this republic
آنان جان خود را دادند تا این جمهوری را پاسداری کنند.

16. he considered the interior ministry as his own private preserve
او وزارت کشور را تیول شخصی خودش می پنداشت.

17. they were forced to accept the baltic states as a russian preserve
آنها را مجبور کردند که کشورهای بالتیک را به عنوان تیول روسیه بپذیرند.

18. Efforts to preserve the peace have failed.
[ترجمه گوگل]تلاش ها برای حفظ صلح شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای حفظ صلح شکست خورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Bad driving is not just the preserve of boy racers.
[ترجمه گوگل]رانندگی بد فقط متعلق به پسران مسابقه نیست
[ترجمه ترگمان]رانندگی بد تنها به خاطر حفظ اسب های مسابقه دهندگان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. She managed to preserve her sense of humour under very trying circumstances.
[ترجمه گوگل]او در شرایط بسیار سخت توانست حس شوخ طبعی خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد حس شوخ طبعی خود را در این شرایط سخت حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. We will do everything to preserve peace.
[ترجمه گوگل]ما هر کاری برای حفظ صلح انجام خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]همه کارها را برای حفظ صلح انجام خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Every step will be taken to preserve your anonymity.
[ترجمه گوگل]هر اقدامی برای حفظ ناشناس بودن شما انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]هر گامی برداشته خواهد شد تا گمنامی شما را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. We must preserve our natural resources.
[ترجمه گوگل]ما باید منابع طبیعی خود را حفظ کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید منابع طبیعی خود را حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The country is fighting to preserve its territorial integrity.
[ترجمه گوگل]این کشور برای حفظ تمامیت ارضی خود مبارزه می کند
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال مبارزه برای حفظ تمامیت ارضی خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The club is an exclusively male preserve.
[ترجمه گوگل]این باشگاه منحصراً حفاظت شده مردانه است
[ترجمه ترگمان]کلوب یک حفظ انحصاری مردانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربا (اسم)
confection, jam, preserve

شکارگاه (اسم)
preserve, hunting ground

قرق شکارگاه (اسم)
preserve

کنسرو میوه (اسم)
preserve

نگاه داشتن (فعل)
stop, stay, tackle, hold, keep, guard, withhold, commemorate, refrain, retain, save, preserve

باقی نگهداشتن (فعل)
preserve

حفظ کردن (فعل)
keep, protect, maintain, secure, fence, retain, memorize, preserve

نگه داشتن (فعل)
hold, prop, maintain, sustain, restrain, retain, preserve, impound, imprison

تخصصی

[نساجی] محافظت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• nature reserve, area of land set aside to protect natural resources and wildlife
guard, keep safe; keep, conserve; defend, protect; perpetuate, make everlasting
if you preserve a situation or condition, you make sure that it stays as it is.
if you preserve something, you take action to save it or protect it from damage or decay.
if you preserve food, you treat it in a way that prevents it from decaying.
a particular preserve is an area of life or an activity that is restricted to a chosen person or group of people.
preserves are foods such as jam or chutney that are made by cooking them with sugar, salt or vinegar so that they can be stored for a long time.
see also preserved.

پیشنهاد کاربران

حفظ کردن
مثال: They worked hard to preserve the historical building.
آن ها سخت کار کردند تا ساختمان تاریخی را حفظ کنند.
دوام آوردن
محافظت کردن
این سه کلمه رو بجای هم اشتباه نگیرین:
۱ . perverse: ناشایست و غیراخلاقی
۲. preserve: حفظ، مراقبت و نگهداری کردن
۳. persevere: کم نیاوردن و ادامه دادن
جلو گیری کردن
حق مسلّم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : preserve
✅️ اسم ( noun ) : preservation / preserve / preservative / preservationist / preserver
✅️ صفت ( adjective ) : preservative
✅️ قید ( adverb ) : _
به عنوان اسم
در کنار معانی گفته شده این را هم اضافه کنید
حیطه، حوزه
Football is no longer the preserve of men
مدتی نمی گذرد که فوتبال دیگر در حیطه مردان نیست ( یعنی زنان هم به این حیطه یا ناحیه وارد شدند )
Preserve= پاسداری
- ser
Proto - Indo - European root meaning "to protect. " It forms all or part of: conservation; conservative; conserve; observance; observatory; observe; preserve; reservation; reserve; reservoir.
ادامه دادن
صیانت کردن
( اگر اسم باشد )
an activity that only one person or a particular type of person does or is responsible for
( شاید به مفهوم ) جولانگاه، قلمرو، حیطه تخصص!
Sport used to be a male preserve.
...
[مشاهده متن کامل]

Owning racehorses is the preserve of the rich.
"the civil service became the preserve of the educated middle class"

کنسرو
بنوانیدن
در صنایع غذایی
به معنای حفظ
تداوم پیدا کردن
معتقد بودن
preserve ( verb ) = maintain ( verb )
به معناهای: نگه داشتن، از دست ندادن، حفظ کردن/ادامه دادن، ثابت نگه داشتن، تغییر ندادن، تداوم بخشیدن
\"Preserve\" به معنای جلوگیری از آسیب دیدن چیزی است، و نگه داشتن چیزی در همان شرایط قبلی. \"maintain\" این است که چیزی را در نظم و ترتیب حفظ کند به طور مثال یک ماشین یا ادامه کاری به همان روش یا با همان استاندارد
پاسداشت
maitain
retain
بی آسیب داشتن، کم آسیب داشتن، ایمن داشتن، زنده داشتن، حفظ کردن
می بایست برای این مفهوم فعل �هانداشتن� را بکار برد که به معنی �کامل نگاه داشتن� است، از پیشوندِ �هان؛ کاملاً، باهمدیگر، کنار همدیگر� و فعل �داشتن؛ نگاه داشتن�
...
[مشاهده متن کامل]

در بیشتر موردها می توان با �بی آسیب داشتن� ترجمه کرد.
1. He was anxious to preserve his reputation.
دل آشفته بود که نام آوازه اش را بی آسیب دارد
2. olives preserved in brine
زیتونهای بی آسیب داشته در آب نمک

سالم نگه داشتن
پیمان۰۲۱ & no one دل بندانم اون persevere هس که میشه “پشتکار داشتن” یا “پافشاری کردن”.
پافشاری کردن
Persistمترادف
protect, preserve, prevent , and conserve
protect
محافظت: ( 1 ) نگه داشتن کسی یا چیز دیگری از آسیب، خسارت یا بیماری
to help the industry and trade of your own country by taxing or restricting foreign goods
...
[مشاهده متن کامل]

کمک به صنعت و تجارت کشورمان با پرداخت مالیات و یا محدود کردن کالاهای خارجی.
preserve
حفظ: ( 1 ) برای نجات چیزی یا فردی از آسیب رساندن یا نابود کردن.
e. g. , We must encourage the planting of new trees and preserve our existing woodlands
به عنوان مثال، ما باید کاشت درختان جدید را تقویت کنیم و چوب های موجود را حفظ کنیم
حفظ: ( 2 ) چیزی را بدون تغییر ادامه دهید.
e. g. Norma tried to preserve a normal family life in difficult circumstances
به عنوان مثال، نُرما سعی کرد زندگی عادی خانواده را در شرایط سخت حفظ کند
to store food for a long time after treating it so that it will not destroy
پس از سالم سازی ( عمل آوری ) غذا بصورتی میشود که برای نگهداری در مدت طولانی خراب نمیشود.
conserve
کنسرو، از صدمه محفوظ داشتن، کنسرو تهیه کردن، نگه داری کردن صرفه جویی : ( 1 ) برای محافظت از چیزی و جلوگیری از تغییر یا آسیب دیدن آن
e. g. , We must conserve out wetlands for future generation
برای مثال، ما باید از تالاب ها برای نسل آینده حفاظت کنیم
to use as little water, energy etc as possible as that it is not wasted
systems designed to conserve energy ​
استفاده از سیستمهای طراحی شده ذخیره ی انرژی باعث کاهش مصرف و عدم اتلاف آب و انرژی و . . . . میشود.
prevent
باز داشتن، جلو گیری کردن، مانع شدن، منع کردن، ممانعت کردن، پیش گیری کردن. . . . . . . . . . . . . . . . . . .

حفظ کردن، نگهداری کردن، [مواد غذایی] کنسرو کردن، خشک کردن، فریز کردن ( verb )
مربا، کمپوت، کنسرو، میوه یا غذای نگهداری شده ( noun )
شکارگاه، منطقه حفاظت شده ( noun )
پشتکار داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس