presentment

/priˈzentmənt//priˈzentmənt/

معنی: شرح، نمایش، حضور، بیان، ارائه، طرز نمایش
معانی دیگر: عمل نشان دادن یا عرضه داشتن، بازنمایی، (بازرگانی) عرضه ی سند قرضه یا سفته و غیره به منظور دریافت مبلغ آن، (حقوق) گزارش دادگاه جنایی درباره ی جنایت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of presenting something, such as an idea or a promissory note.

(2) تعریف: a representation or likeness, as in art, theater, or the like.

جمله های نمونه

1. Where the holder makes presentment for payment beyond the above time limit, the authorized payer shall reject it.
[ترجمه گوگل]در صورتی که دارنده برای پرداخت بیش از مهلت فوق ارائه دهد، پرداخت کننده مجاز آن را رد می کند
[ترجمه ترگمان]در جاییکه نگهدارنده presentment را برای پرداخت فراتر از حد مجاز بالاتر می برد، پرداخت کننده مجاز آن را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No presentment for acceptance is needed for a bill of exchange payable at sight.
[ترجمه گوگل]برای صرافی قابل پرداخت در رویت نیازی به ارائه برای پذیرش نیست
[ترجمه ترگمان]نیازی به پذیرش یک لایحه ارزی قابل پرداخت در چشم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The date of presentment for payment shall be the day when the holder submits the negotiable instrument to the holder's bank.
[ترجمه گوگل]تاریخ ارائه برای پرداخت، روزی است که دارنده سند قابل معامله را به بانک دارنده تسلیم می کند
[ترجمه ترگمان]تاریخ of برای پرداخت باید روزی باشد که دارنده ابزار قابل مذاکره را به بانک دارنده ارائه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No endorsement or presentment for payment shall be allowed before such retroactive entry.
[ترجمه گوگل]هیچ تأییدیه یا ارائه ای برای پرداخت قبل از این ورود عطف به ماسبق مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]قبل از این ورود به عطف به ماسبق، هیچ تضمینی یا presentment برای پرداخت مجاز نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Delay in making presentment for payment is excused when the delay is caused by circumstances beyond the control of the holder, and not imputable to his default, misconduct, or negligence.
[ترجمه گوگل]تأخیر در ارائه برای پرداخت زمانی معذور است که تأخیر ناشی از شرایطی باشد که خارج از اختیار دارنده است و قابل انتساب به قصور، سوء رفتار یا قصور وی نباشد
[ترجمه ترگمان]تاخیر در ایجاد presentment برای پرداخت، زمانی توجیه می شود که تاخیر ناشی از شرایط فراتر از کنترل نگهدارنده باشد، و نه به عدم پرداخت بدهی، سو رفتار، و یا غفلت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In NO other case is presentment for acceptance necessary in order to render liable any party to the bill.
[ترجمه گوگل]در هیچ مورد دیگری ارائه برای پذیرش برای مسئول دانستن هر یک از طرفین قبض ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]در موارد دیگر نیازی به پذیرش ضروری برای پذیرش هر حزب به این لایحه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Where a bill is payable after sight, presentment for acceptance is necessary in order to fix the maturity of the instrument.
[ترجمه گوگل]در مواردی که قبض پس از مشاهده قابل پرداخت است، ارائه برای پذیرش برای تعیین سررسید سند ضروری است
[ترجمه ترگمان]در جایی که یک قبض پس از دید قابل پرداخت است، نیاز به پذیرش برای پذیرش بلوغ ابزار ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where the holder makes presentment for payment beyond the time limit for presentment for payment, the holder's bank shall reject it.
[ترجمه گوگل]در صورتی که دارنده برای پرداخت بیش از مهلت زمانی ارائه برای پرداخت ارائه کند، بانک دارنده آن را رد می کند
[ترجمه ترگمان]در جاییکه نگهدارنده presentment را برای پرداخت فراتر از حد مجاز برای پرداخت اجاره می کند، بانک دارنده آن را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Presentation, presentment: The collecting bank or the holder of a draft shows and hands over it to the drawee for acceptance or payment.
[ترجمه گوگل]ارائه، ارائه: بانک جمع آوری کننده یا دارنده پیش نویس آن را برای قبول یا پرداخت به گیرنده نشان می دهد و تحویل می دهد
[ترجمه ترگمان]ارائه، presentment: بانک جمع آوری یا دارنده یک پیش نویس، و تحویل آن به the برای پذیرش یا پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Presentment for payment is necessary in order to render the indorser of a note liable.
[ترجمه گوگل]ارائه برای پرداخت به منظور مسؤولیت درج کننده برات ضروری است
[ترجمه ترگمان]presentment برای پرداخت پول لازم است تا indorser را که ممکن است صادر کند، انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When a Bill is accepted generally, presentment for payment is not necessary in order to render the acceptor liable.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک صورت حساب به طور کلی پذیرفته می شود، ارائه برای پرداخت به منظور مسئول ساختن پذیرنده ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک لایحه به طور کلی پذیرفته می شود، درخواست برای پرداخت به منظور ارسال پذیرنده ضروری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Forest wardens, verderers, regarders, foresters and sworn jurors made presentments before them of offences against vert and venison.
[ترجمه گوگل]نگهبانان جنگل، حاکمان، مراقبان، جنگلبانان و هیئت منصفه سوگند خورده در برابر آنها جرایم علیه حشرات و گوشت گوزن را ارائه کردند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان جنگل، verderers، regarders، foresters، و هیات منصفه سوگند خورده بودند که presentments را در برابر vert و venison در برابر آن ها مرتکب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We see therefore that the Framers were acutely conscious that the bicameral requirement and the Presentment Clauses would serve essential constitutional functions.
[ترجمه گوگل]بنابراین می بینیم که فریمرز کاملاً آگاه بودند که الزامات دو مجلسی و بندهای ارائه عملکردهای اساسی قانون اساسی را ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]از این رو می بینیم که the به شدت آگاه بودند که الزام bicameral و the های presentment به وظایف اساسی اساسی خدمت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Where the applicant without the advice of settlement requests refund, the drawer bank shall process it at least one month after the time limit for presentment for payment expires.
[ترجمه گوگل]در صورتی که متقاضی بدون مشاوره تسویه حساب بازپرداخت را درخواست کند، بانک صادرکننده باید حداقل یک ماه پس از انقضای مهلت ارائه برای پرداخت، آن را رسیدگی کند
[ترجمه ترگمان]در جایی که متقاضی بدون پیشنهاد تسویه درخواست بازپرداخت آن را بازپرداخت کند، بانک کشو حداقل یک ماه پس از محدودیت زمانی برای پرداخت به منقضی پردازش آن را پردازش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرح (اسم)
treatise, circumstance, account, story, description, explanation, exposition, statement, narrative, tale, innuendo, gloss, interpretation, presentment, relation, recitation, sketch, delineation, legend, footnote, geography

نمایش (اسم)
amusement, performance, play, display, show, appearance, demonstration, ostentation, histrionics, representation, presentation, exhibition, portrayal, parade, presentment, staging, showing, exposure, drama, flare, spectacle

حضور (اسم)
presence, tendance, attendance, presentment

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

ارائه (اسم)
show, offer, representation, presentation, exhibition, presentment, showing, exposure, offering

طرز نمایش (اسم)
presentment

انگلیسی به انگلیسی

• submission, act of handing over; presentation, exhibition, act of displaying

پیشنهاد کاربران

بپرس