1. I had a presentiment that he represented a danger to me.
[ترجمه گوگل]من تصور می کردم که او برای من یک خطر است
[ترجمه ترگمان]من پیش بینی کرده بودم که او برای من خطری محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She had had a presentiment of what might lie ahead.
[ترجمه گوگل]او تصوری از آنچه ممکن است در پیش باشد داشت
[ترجمه ترگمان]پیش بینی می کرد که پیش از این چه خواهد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He had a presentiment of disaster.
4. I was filled with a presentiment of disaster.
5. I didn't exactly have a presentiment - certainly not of anything like this happening.
[ترجمه گوگل]من دقیقاً نظری نداشتم - مطمئناً چنین چیزی اتفاق نمی افتد
[ترجمه ترگمان]من دقیقا هیچ احساسی نسبت به این اتفاق نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I have an intractable presentiment that I will soon start seeing them in Tod's dream.
[ترجمه گوگل]من یک احساس غیر قابل حل دارم که به زودی شروع به دیدن آنها در رویای تاد خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم که به زودی آن ها را در رویای Tod می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Heavy with presentiment, I turned around and walked back to my office.
[ترجمه گوگل]در حالی که غمگین بودم، برگشتم و به سمت دفترم برگشتم
[ترجمه ترگمان]بعد برگشتم و به طرف دفتر خودم برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Without knowing why - it was presentiment, perhaps - Passepartout became vaguely uneasy.
[ترجمه گوگل]پاسپارتو بدون اینکه بداند چرا -شاید احساسی بود- به طرز مبهمی مضطرب شد
[ترجمه ترگمان]بی آن که بداند چرا، پیش بینی کرده بود که شاید به طور مبهم مضطرب شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Already I have a presentiment that it won't.
[ترجمه گوگل]من قبلاً نظری دارم که نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]به همین زودی پیش بینی می کنم که این اتفاق نخواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Soapy followed the man with a presentiment that luck would again run against him.
[ترجمه گوگل]صابونی با این تصور که شانس دوباره با او روبرو خواهد شد، مرد را تعقیب کرد
[ترجمه ترگمان]به دنبال آن مرد با پیش بینی احساس کرد که شانس دوباره بر او چیره خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I had a presentiment that she would come soon.
[ترجمه گوگل]من یک تصور داشتم که او به زودی خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]پیش بینی کرده بودم که بزودی خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The lawyer had a presentiment that the judge would dismiss the case against her client.
[ترجمه گوگل]وکیل اظهار داشت که قاضی پرونده موکلش را رد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل پیش بینی کرده بود که قاضی پرونده را از موکلش بیرون خواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I have a presentiment that something bad will happen.
[ترجمه گوگل]من یک تصور دارم که اتفاق بدی خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]من پیش بینی می کنم که اتفاق بدی رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The second, research the acting means of presentiment system, this part is consist of spy and patrol signal fire transferring and recovery per se.
[ترجمه گوگل]دوم، تحقیق در مورد ابزار عملی سیستم نمایش، این بخش شامل انتقال و بازیابی سیگنال آتش جاسوسی و گشتی است
[ترجمه ترگمان]دوم، تحقیق در مورد ابزار اجرایی سیستم پیش بینی، این بخش متشکل از جاسوس و گشت زنی است که انتقال و بازیابی را به خودی خود انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید