معنی: سابقه، تجویز، نسخه، امریه، نسخه نویسی، صدور فرمانمعانی دیگر: عمل دستوردادن، تعیین، مقررداری، (پزشک) نسخه، داروی تجویز شده، (دارو و غیره) خریدنی فقط با نسخه، تجویزی، دستور، فرمان، فرمایش، رهنمود، رواداشت، رسم، عرف، سنت، ادعا بر پایه ی عرف یا سنت، (حقوق) به دست آوردن مالکیت یا حق نسبت به چیزی به خاطر استعمال یا داشتن آن طی سالیان دراز، حق مبتنی بر مرور زمان، احراز حق در اثر مرور زمان
• (1)تعریف: a directive written by a doctor for the preparation and use of a medicine to treat a designated patient.
• (2)تعریف: the act of prescribing or the thing prescribed.
جمله های نمونه
1. prescription drugs
داروهای قابل خرید با نسخه
2. prescription drugs and over-the-counter drugs
داروهایی که نسخه لازم دارند و داروهایی که می توان بی نسخه خرید
3. prescription glasses
عینک طبی
4. the prescription of an individual's duties toward others
تعیین وظایف فرد نسبت به دیگران
5. a doctor's prescription
نسخه ی دکتر
6. i write a prescription for the pharmacist to fill
من نسخه می نویسم که داروساز آنرا بپیچد.
7. the doctor scrawled the prescription
دکتر نسخه را باشتاب و خط بد نوشت.
8. You will have to take your prescription to a chemist.
[ترجمه Sepehr] شما باید نسخه خودتان را به یک داروساز بدهید.
|
[ترجمه گوگل]شما باید نسخه خود را نزد یک شیمیدان ببرید [ترجمه ترگمان]شما باید نسخه شما را به داروخانه ببرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We are trying to cut the price of prescription drugs .
[ترجمه گوگل]تلاش می کنیم قیمت داروهای تجویزی را کاهش دهیم [ترجمه ترگمان]ما می کوشیم تا قیمت داروهای تجویزی را کاهش دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Antibiotics are only available on prescription.
[ترجمه گوگل]آنتی بیوتیک ها فقط با نسخه در دسترس هستند [ترجمه ترگمان]آنتی بیوتیک ها تنها بر روی نسخه در دسترس هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They are not available without a prescription.
[ترجمه گوگل]آنها بدون نسخه در دسترس نیستند [ترجمه ترگمان]آن ها بدون یک نسخه در دسترس نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pensioners are automatically exempt from prescription charges.
[ترجمه گوگل]بازنشستگان به طور خودکار از هزینه های نسخه معاف می شوند [ترجمه ترگمان]Pensioners به طور خودکار از هزینه های تجویز معاف هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Children under 16 are exempt from prescription charges.
[ترجمه گوگل]کودکان زیر 16 سال از هزینه نسخه معاف هستند [ترجمه ترگمان]کودکان زیر ۱۶ سال از اتهامات تجویز معاف هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The doctor gave me a prescription for pain-killers.
[ترجمه شهلا شفیعیان] دکتر به من نسخه ای برای مسکّن ها داد.
|
[ترجمه FATEMEH] دکتر به من نسخه ای از مسکن ها داد
|
[ترجمه گوگل]دکتر به من داروی مسکن داد [ترجمه ترگمان] دکتر بهم یه سری دارو برای قاتل داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The doctor gave me a prescription for antibiotics.
[ترجمه گوگل]دکتر به من نسخه آنتی بیوتیک داد [ترجمه ترگمان] دکتر به من یه نسخه برای آنتی بیوتیک داده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. "Have this prescription filled out at the drugstore," said the doctor.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت: این نسخه را در داروخانه پر کنید [ترجمه ترگمان]دکتر گفت: \" این نسخه را در داروخانه پر کنید \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The doctor wrote her a prescription for more antibiotics.
[ترجمه گوگل]دکتر برای او نسخه ای برای آنتی بیوتیک های بیشتر نوشت [ترجمه ترگمان] دکتر براش نسخه بیشتری براش نوشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The prescription of drugs is a doctor's responsibility.
[ترجمه سردار دلها] تجویز داروها وظیفه پزشک است.
|
[ترجمه عادل بهرامی] تجویز دارو مسئولیت پزشک هست
|
[ترجمه گوگل]تجویز دارو بر عهده پزشک است [ترجمه ترگمان]نسخه داروها، مسئولیت پزشک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. So what is his prescription for success?
[ترجمه گوگل]پس نسخه او برای موفقیت چیست؟ [ترجمه ترگمان]پس نسخه او برای موفقیت چیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. She made a mental note to have his prescription refilled.
[ترجمه گوگل]او یادداشت ذهنی کرد تا نسخه او را دوباره پر کنند [ترجمه ترگمان]او یک یادداشت ذهنی درست کرد که prescription را دوباره پر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
order, precept, prescription, letter missive, directive, prescript
نسخه نویسی (اسم)
prescription
صدور فرمان (اسم)
prescription
تخصصی
[حقوق] مرور زمان، مالکیت یا حق ناشی از تصرف بلامعارض و مستمر، تجویز، تعیین
انگلیسی به انگلیسی
• written order for a medication; instruction, directive; order, command of or pertaining to a medical prescription; obtainable only with a medical prescription (about a medication) a prescription is a medicine which a doctor has told you to take, or the form on which the doctor has written the details of that medicine. a medicine that is available on prescription is available from a chemist if you have a prescription for it. a prescription is also an instruction or plan which states what must be done in a particular situation; a formal use.
پیشنهاد کاربران
1. ( پزشکی ) نسخه 2. دارو 3. تجویز 4. توصیه. رهنمود 5. ( حقوقی ) احراز حق در اثر مرور زمان مثال: the pharmacist made up the prescription داروساز نسخه را آماده کرد. {نسخه را پیچید. }
قانون یا تجویز یا هر نسخه ای که سابقه ای دیرینه داشته باشد و قدیمی یا کهنه شده باشد
شماره چشم Your prescription have gone up شماره چشمت بالا رفته
مقررات، دستورالعمل
نسخه پیچی، قیم مآبی
نسخه دارو مثال: The doctor gave me a prescription for antibiotics. دکتر برای من یک نسخه آنتی بیوتیک داد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
پذیرش نسخه
prescription ( n ) ( prɪˈskrɪpʃn ) =an official piece of paper on which a doctor writes the type of medicine you should have, e. g. The doctor gave me a prescription for antibiotics.
نسخه دکتر نسخه پزشک
منویات دستورات فرمایشات فرامین دستورالعمل رهنمودها ( البته به صورت جمع و داشتن حرف s )
{پزشکی} تجویز، نسخه: دستوری برای دارودهی است که توسظ پزشک، دندان پزشک یا فرد درمانگر دارای مجوز داده می شود.