prescience

/ˈpriːʃiəns//ˈpresɪəns/

معنی: الهام، علم غیب، اگاهی از پیش، پیش دانی
معانی دیگر: پیش آگاهی، پیشگویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: prescient (adj.), presciently (adv.)
• : تعریف: knowledge of future occurrences; foreknowledge.
مشابه: vision

- Witnessing the beating of the old man filled her with a dreadful prescience of monstrous events to come.
[ترجمه گوگل] مشاهده ضرب و شتم پیرمرد، او را مملو از پیش بینی وحشتناکی از اتفاقات هیولایی در آینده کرد
[ترجمه ترگمان] در حالی که ضربان قلب پیرمرد او را پر کرده بود با یک رشته افکار وحشتناک از وقایع بزرگ که برای آمدن به اینجا آمده بود، وجودش را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She showed great prescience in selling her shares just before the market crashed.
[ترجمه گوگل]او درست قبل از سقوط بازار در فروش سهام خود دقت زیادی نشان داد
[ترجمه ترگمان]او prescience زیادی در فروش سهام خود درست قبل از سقوط بازار نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Over the years he's demonstrated a certain prescience in foreign affairs.
[ترجمه گوگل]در طول سال‌ها او در امور خارجی هوشیاری خاصی از خود نشان داده است
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها، او یک الهام خاص را در امور خارجه به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Furthermore inside his organization his prescience produced bonds of intense devotion and trust.
[ترجمه گوگل]بعلاوه در درون سازمانش وجدان او پیوندهایی از فداکاری و اعتماد شدید ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در درون سازمان خود، الهامات وی پیوندهای وفاداری شدید و اعتماد به نفس را پدید آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the uncanny prescience of children, they had divined that he was a fake.
[ترجمه گوگل]با هوشیاری عجیب بچه ها، آنها پیش بینی کرده بودند که او جعلی است
[ترجمه ترگمان]با the عجیب کودکان، حدس زده بودند که او جعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Still he had a strange prescience, an intimation of something yet to come.
[ترجمه گوگل]با این حال او پیش بینی عجیبی داشت، به چیزی که هنوز در راه است
[ترجمه ترگمان]با این حال یک سرنخ عجیب و غریب داشت که هنوز خبری از آن نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These prove his prescience, but it would have been better just to have summarised them.
[ترجمه گوگل]اینها دانایی او را ثابت می کند، اما بهتر بود فقط آنها را خلاصه می کرد
[ترجمه ترگمان]این مدرک prescience را ثابت می کرد، اما بهتر از این بود که آن ها را summarised
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Combat Prescience. You gain a + 2 insight bonus on your attack roll.
[ترجمه گوگل]مبارزه با آگاهی شما یک جایزه بینش + 2 در رول حمله خود دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]مبارزه با مواد مخدر شما یک پاداش مثبت ۲ + ۲ بر روی رول حمله خود به دست می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a remarkable display of prescience, Jack Hills, while at the Los Alamos National Laboratory in New Mexico, had predicted just such a phenomenon.
[ترجمه گوگل]جک هیلز در حالی که در آزمایشگاه ملی لوس آلاموس در نیومکزیکو حضور داشت، در نمایشی چشمگیر از آگاهی، چنین پدیده ای را پیش بینی کرده بود
[ترجمه ترگمان]در نمایش جالبی از الهام، جک هیلز، در حالی که در آزمایشگاه ملی (لاس آلاموس)در نیومکزیکو درست چنین پدیده ای پیش بینی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Soviet leader of proven shrewdness and prescience ( Joyce carol Oates ) See Usage Note at prove.
[ترجمه گوگل]رهبر شوروی با زیرکی و هوشیاری ثابت شده (جویس کارول اوتس) به یادداشت استفاده در اثبات مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]رهبر شوروی به نام تیزهوشی و prescience (جویس، اوتس)، در اثبات این مطلب به یادداشت استفاده توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is nothing new. We have never been good at foretelling the future, but when the news isfavorable, others forgive our lack of prescience.
[ترجمه گوگل]این چیز جدیدی نیست ما هرگز در پیشگویی آینده خوب نبوده‌ایم، اما وقتی اخبار مساعد باشد، دیگران بی‌تقدوری ما را می‌بخشند
[ترجمه ترگمان]این چیز جدیدی نیست ما هرگز در پیشگویی آینده خوب نبوده ایم، اما وقتی اخبار isfavorable، برخی دیگر عدم الهام ما را ببخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The likes of Robert Shiller of Yale, Nouriel Roubini of New York University and the team at the Bank for International Settlements are now famous for their prescience.
[ترجمه گوگل]افرادی مانند رابرت شیلر از دانشگاه ییل، نوریل روبینی از دانشگاه نیویورک و تیم بانک تسویه حساب های بین المللی اکنون به دلیل هوشیاری خود مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]امثال روبرت Shiller از دانشگاه نیویورک، Nouriel روبینی از دانشگاه نیویورک و تیم at بین المللی اکنون به خاطر prescience مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her Majesty's question has sparked a series of ludicrous claims about the prescience of individual forecasters.
[ترجمه گوگل]سوال اعلیحضرت باعث ایجاد یک سری ادعاهای مضحک در مورد هوشیاری پیش بینی کنندگان فردی شده است
[ترجمه ترگمان]سوال اعلی حضرت باعث شد تا مجموعه ای از ادعاهای مضحک در مورد پیشگویی پیش بینی کننده گان فردی بوجود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My creator's notoriety came not just from his genius but also from his prescience.
[ترجمه گوگل]شهرت خالق من نه تنها به خاطر نبوغ او بلکه به دلیل آگاهی او بود
[ترجمه ترگمان]رسوایی خالق من فقط از نبوغ او نبود بلکه از prescience خود نیز سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While not a huge surprise it was the second time Dagong had downgraded the U. S. its timing and prescience were seemingly a feather in the cap of the upstart rater.
[ترجمه گوگل]اگرچه جای تعجب نداشت، اما این دومین باری بود که داگونگ رتبه ایالات متحده را کاهش می‌داد، زمان‌بندی و پیش‌بینی آن ظاهراً پر در کلاه رتبه‌دهنده تازه‌کار بود
[ترجمه ترگمان]این دومین بار بود که Dagong رتبه دوم را تنزیل داده بود اس زمان بندی و پیشگویی آن به نظر یک پر در کلاه of تازه به دوران رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الهام (اسم)
inspiration, enthusiasm, vision, afflatus, revelation, apocalypse, ecstasy, suggestion, rage, prescience

علم غیب (اسم)
foreknowledge, prescience

اگاهی از پیش (اسم)
foreknowledge, prescience

پیش دانی (اسم)
prescience

انگلیسی به انگلیسی

• (about god) divine omniscience, state of being all-knowing; foreknowledge; foresight, ability to foresee future events
prescience is the ability to see what is likely to happen in the future and to take appropriate action; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بصیرت، مآل اندیشی، عاقبت بینی، بینش
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The ability to know or predict what will happen in the future
🔍 مترادف: Foreknowledge, insight
✅ مثال: His prescience about the market trends impressed his colleagues.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : prescience
✅️ صفت ( adjective ) : prescient
✅️ قید ( adverb ) : presciently
بینش

بپرس