preposterous

/prəˈpɑːstərəs//prɪˈpɒstərəs/

معنی: مضحک، نامعقول، مهمل، غیر طبیعی
معانی دیگر: (غیر طبیعی یا غیر منطقی و لذا) تمسخر انگیز، خنده آور، چرند، احمقانه، (در اصل) معکوس، وارونه، عقب جلو، پس و پیش، افتضاح

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: preposterously (adv.), preposterousness (n.)
• : تعریف: totally unlikely, unbelievable, or senseless; absurd.
مترادف: absurd, ridiculous, unbelievable
مشابه: cockamamie, crackbrained, farcical, impossible, improbable, inane, irrational, laughable, ludicrous, outrageous, senseless, unearthly, unlikely, unthinkable

- Your conclusions from such weak evidence are preposterous.
[ترجمه گوگل] نتیجه گیری شما از چنین شواهد ضعیفی مضحک است
[ترجمه ترگمان] نتیجه گیری شما از چنین مدارک ضعیف غیر طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was wearing a preposterous hat for such a formal occasion.
[ترجمه گوگل] او برای چنین مراسم رسمی یک کلاه مسخره بر سر داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه کلاه مسخره برای همچین موقعیت رسمی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The notion that her meek and law-abiding husband could be involved in a burglary was preposterous to her.
[ترجمه گوگل] این تصور که شوهر حلیم و مطیع قانون او می تواند در دزدی شرکت داشته باشد برای او مضحک بود
[ترجمه ترگمان] این تصور که همسر مطیع و مطیع او می تواند در سرقت دست داشته باشد، برای او غیر طبیعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. it is preposterous for this clown to become president
رئیس جمهور شدن این دلقک تمسخر انگیز است.

2. That is a preposterous accusation!
[ترجمه جواد] آن یک اتهام مضحکانه بود
|
[ترجمه گوگل]این یک اتهام واهی است!
[ترجمه ترگمان]این تهمت ناروا است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It would be preposterous to shovel coal with a teaspoon.
[ترجمه گوگل]بیل زدن زغال سنگ با یک قاشق چای خوری مضحک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چای خوری با قاشق چای خوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That's a preposterous excuse!
[ترجمه گوگل]این یک بهانه مضحک است!
[ترجمه ترگمان]این یک بهانه مسخره است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are asking a preposterous price for the work.
[ترجمه گوگل]آنها برای این کار قیمت غیرقابل تصوری می خواهند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار قیمتی بسیار نامعقول برای این کار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The whole idea was preposterous.
[ترجمه گوگل]کل ایده مضحک بود
[ترجمه ترگمان]تمام این فکر نامعقول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's preposterous to suggest that everything was her fault!
[ترجمه گوگل]این مضحک است که بگوییم همه چیز تقصیر او بوده است!
[ترجمه ترگمان]این وحشتناکه که نشون بدی همه چیز تقصیر اون بوده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's a preposterous claim that the government is trying to poison its citizens.
[ترجمه گوگل]این یک ادعای مضحک است که دولت در تلاش است تا شهروندان خود را مسموم کند
[ترجمه ترگمان]این یک ادعای نامعقول است که دولت می کوشد تا شهروندان خود را مسموم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Daunting and preposterous as the task appeared, I was glad to be busy again, of use.
[ترجمه گوگل]به عنوان کار دلهره آور و مضحک به نظر می رسید، خوشحالم که دوباره مشغول بودم، مفید
[ترجمه ترگمان]وقتی که این کار ظاهر شد، من خیلی خوشحال بودم که دوباره سرم شلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is preposterous that Bruce did not know that we were there.
[ترجمه گوگل]این مضحک است که بروس نمی دانست ما آنجا هستیم
[ترجمه ترگمان]این مضحکه که بروس نمی دانست ما آنجا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It seems preposterous that Bruce did not know we were there.
[ترجمه گوگل]این که بروس نمی دانست ما آنجا هستیم، احمقانه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به نظر احمقانه میاد که بروس نمی دونه ما اونجا بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a typically preposterous concoction, with tiger stripes on the long seat, horse heads for arms.
[ترجمه گوگل]این یک معجون معمولی مضحک است، با نوارهای ببر روی صندلی بلند، سر اسب برای بازو
[ترجمه ترگمان]این یک معجون عجیب و غریب است با نوارهای ببر روی صندلی بلند و سره ای اسب برای اسلحه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ticket prices for football games are absolutely preposterous!
[ترجمه گوگل]قیمت بلیط بازی های فوتبال کاملاً مضحک است!
[ترجمه ترگمان]قیمت بلیط ها برای بازی های فوتبال کاملا نامعقول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What a preposterous idea!
[ترجمه گوگل]چه ایده مسخره ای!
[ترجمه ترگمان]چه فکر مسخره ای!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The very idea is preposterous!
[ترجمه گوگل]خود این ایده مضحک است!
[ترجمه ترگمان]این عقیده بسیار نامعقول است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضحک (صفت)
absurd, ridiculous, funny, ludicrous, comic, hilarious, preposterous, grotesque, buffo, harlequin, burlesque, droll, farcical, laughable

نامعقول (صفت)
absurd, unreasonable, irrational, preposterous, illogical

مهمل (صفت)
bad, neglectful, preposterous, meaningless, nonsensical, unworthy, trashy, otiose

غیر طبیعی (صفت)
preposterous, sophisticated, uncanny, supernatural, factitious, factitive, unnatural, subnormal, preternatural

انگلیسی به انگلیسی

• ridiculous, ludicrous; illogical, irrational; absurd, nonsensical, foolish
if you describe something as preposterous, you mean that you think it is extremely unreasonable, unlikely, and foolish.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Completely absurd or ridiculous 😑
🔍 مترادف: Nonsensical, ludicrous
✅ مثال: The idea of flying pigs is utterly preposterous
برخلاف عقل سلیم یا کاملا نامعقول
Obsurd
adjective
🔴very foolish or silly
◀️a preposterous excuse
◀️The whole idea is preposterous!
Adverb / PREPOSTEROUSLY
◀️The prices are preposterously [=absurdly] high.
PREPOSTEROUSNESS /noun [noncount]
...
[مشاهده متن کامل]

She laughed at the preposterousness [=absurdity] of my◀️ suggestion.
◀️ Joaquin Phoenix said he doesn't believe in god, an afterlife, or the concept of souls. "To me it's a pretty preposterous idea. "

احمقانه , مسخره
# preposterous suggestion
# The very idea is preposterous
# That's a preposterous excuse
# The whole idea was preposterous
utterly absurd or ridiculous
unreasonable
pointless
senseless

foolish, ridiculous, absurd , contrary to common sense, logic and reason
a tangled up nest of lies—complete, preposterous lies that do no benefit to my own soul.
مزخرف، دری وری، مسخره

بپرس