prepossession

/ˌpriːpəˈzeʃn̩//ˌpriːpəˈzeʃn̩/

معنی: تعصب، اشغال قبلی، تصرف قبلی، تمایل بیجهت
معانی دیگر: تصرف قبلی، اشغال قبلی، تمایل بیجهت، تعصب

مترادف ها

تعصب (اسم)
partiality, zealotry, zeal, bias, prejudice, bigotry, fanaticism, intolerance, intolerancy, preconception, prepossession

اشغال قبلی (اسم)
preoccupation, prepossession

تصرف قبلی (اسم)
prepossession

تمایل بیجهت (اسم)
prepossession

انگلیسی به انگلیسی

• positive impression; tendency, inclination; prejudice, bias, preconceived opinion

پیشنهاد کاربران

تعصب به شکلی که از لحاظ سنتی و آبا و اجدادی در ذهن فرد ایجاد شده و تمایل به تغییر ذهنیت سخت است.

بپرس