1. She was prepossessed with the notion of her own superiority.
2. He wasn't a very prepossessing sort of person.
3. The box didn't look very prepossessing, but the necklace inside was beautiful.
[ترجمه گوگل]جعبه به نظر خیلی مضحک نمی آمد، اما گردنبند داخل آن زیبا بود
[ترجمه ترگمان]جعبه بسیار مطبوع به نظر نمی رسید، اما گردن بند داخل آن زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The interviewer was prepossessed by his good manners.
[ترجمه گوگل]مصاحبه کننده به خاطر اخلاق خوبش مضطرب شده بود
[ترجمه ترگمان]مصاحبه کننده از رفتار خوب او لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He / His appearance is not at all prepossessing.
6. I was quite prepossessed by his appearance.
[ترجمه گوگل]من از ظاهر او کاملاً مضطرب شدم
[ترجمه ترگمان]من کاملا تحت تاثیر ظاهر او قرار گرفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is not a prepossessing start, as the following example from my past experience as a social worker suggests.
[ترجمه گوگل]همانطور که مثال زیر از تجربه گذشته من به عنوان یک مددکار اجتماعی نشان می دهد، شروعی پیش فرض نیست
[ترجمه ترگمان]این یک شروع جذاب نیست، به عنوان مثال زیر از تجربه گذشته من به عنوان یک مددکار اجتماعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Intelligence service was even prepared to give young Hans a second look, even though he was not a prepossessing sight.
[ترجمه گوگل]سرویس اطلاعاتی حتی آماده بود تا نگاهی دوباره به هانس جوان بیاندازد، حتی اگر او منظره ای مضطرب نبود
[ترجمه ترگمان]سرویس اطلاعاتی حتی حاضر بود به هانس جوان یک نگاه دوم بدهد، با وجود اینکه او یک چشم جذاب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Leaders must pay attention to the ways and methods of authorization, and prepossess the authorization.
[ترجمه گوگل]رهبران باید به راهها و روشهای صدور مجوز توجه کنند و مجوز را پیشفرض کنند
[ترجمه ترگمان]رهبران باید به روش ها و روش های کسب اجازه توجه کنند و مجوز را تایید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید