prepense

/prɪˈpens//prɪˈpens/

معنی: پیش اندیشیده، عمدی، قصدی
معانی دیگر: تعمدی، طبق نقشه ی قبلی، از روی قصد

جمله های نمونه

1. malice prepense
(حقوق) سونیت نقشه ریزی شده

مترادف ها

پیش اندیشیده (صفت)
aforethought, prepense

عمدی (صفت)
picked, aforethought, prepense, deliberate, intentional, purposeful, premeditated, designed

قصدی (صفت)
witting, prepense, intentional

انگلیسی به انگلیسی

• deliberate, performed with forethought; premeditated, planned in advance

پیشنهاد کاربران

بپرس