1. Fate had pre-ordained their meeting/that they should meet.
[ترجمه گوگل]تقدیر از پیش تعیین کرده بود دیدارشان/که باید ملاقات کنند
[ترجمه ترگمان]سرنوشت meeting را مقرر کرده بود \/ این که آن ها باید یکدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some people believe that fate has been preordained whether they will be happy or not.
[ترجمه گوگل]برخی معتقدند که سرنوشت از پیش تعیین شده است که آیا آنها خوشحال خواهند شد یا نه
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که سرنوشت مقدر شده است که آیا آن ها خوشحال باشند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her success in life seemed pre-ordained.
[ترجمه گوگل]موفقیت او در زندگی از پیش تعیین شده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]موفقیت او در زندگی به نظر کشیش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some people believe that fate has preordained whether they will be happy or unhappy.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم بر این باورند که سرنوشت از پیش تعیین کرده است که آنها خوشحال باشند یا ناشاد
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که سرنوشت مقدر شده است که آن ها خوشحال باشند یا ناراضی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His life seems to have followed a preordained path/direction.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد زندگی او از مسیر/جهت از پیش تعیین شده ای پیروی کرده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که زندگی او مسیری مقدر و مقدر را دنبال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Is everything we do preordained?
[ترجمه گوگل]آیا هر کاری که انجام می دهیم از قبل تعیین شده است؟
[ترجمه ترگمان]این همه کاری هست که باید انجام بدیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If moral progress was not, as for Hobhouse, pre-ordained, it seemed nevertheless to be occurring.
[ترجمه گوگل]اگر پیشرفت اخلاقی، مانند هابهاوس، از پیش تعیین شده نبود، به نظر می رسید که در حال وقوع است
[ترجمه ترگمان]در این صورت، در صورتی که هابهاوس پیش از پیش مقدر شده بود، چنین به نظر می رسید که از پیش مقدر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He didn't have a pre-ordained and immutable structure to his body, but curled and writhed like a cobra.
[ترجمه گوگل]او ساختاری از پیش تعیین شده و تغییر ناپذیر به بدن خود نداشت، اما مانند مار کبری پیچ خورده و پیچ خورده بود
[ترجمه ترگمان]او در حالی که خود را جمع و جور کرده بود و مثل یک مار کبرا به خود می پیچید و به خود می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His work in the theatre indicated a similar reluctance to conform to pre-ordained patterns.
[ترجمه گوگل]کار او در تئاتر نشان دهنده بی میلی مشابه برای انطباق با الگوهای از پیش تعیین شده بود
[ترجمه ترگمان]کار او در تئاتر اکراه مشابهی را برای پیروی از الگوهای پیش تعیین شده نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was, obviously, no simple starting point for the developments we shall examine, nor any pre-ordained culmination.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که هیچ نقطه شروع ساده ای برای تحولاتی که بررسی خواهیم کرد وجود نداشت، و نه هیچ نقطه اوج از پیش تعیین شده ای
[ترجمه ترگمان]واضح است که هیچ نقطه شروع ساده ای برای تحولات وجود ندارد که ما باید بررسی کنیم، و نه هیچ نقطه عطف پیش از موعد مقرر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They seemed preordained to meet.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که آنها از قبل مقرر شده بودند که ملاقات کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که قرار است با هم ملاقات کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The question is not whether countries should proceed along some abstract preordained development path.
[ترجمه گوگل]سوال این نیست که آیا کشورها باید در مسیر توسعه از پیش تعیین شده انتزاعی پیش بروند
[ترجمه ترگمان]این سوال مطرح نیست که آیا این کشورها باید در امتداد مسیر توسعه و مقدر توسعه کار کنند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Everything in Jean-Claude's life had been decided before he met me, and I was being fitted into a preordained pattern.
[ترجمه گوگل]همه چیز در زندگی ژان کلود قبل از ملاقات با من مشخص شده بود و من در یک الگوی از پیش تعیین شده قرار می گرفتم
[ترجمه ترگمان]همه چیز در زندگی ژان کلود قبل از این که او مرا ببیند به این نتیجه رسیده بود، و من در طرح یک طرح preordained قرار گرفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For them, history is not the exegesis of an ideologically preordained text, but the reconstruction of the past.
[ترجمه گوگل]برای آنها تاریخ تفسیر متنی از پیش تعیین شده ایدئولوژیک نیست، بلکه بازسازی گذشته است
[ترجمه ترگمان]برای آن ها، تاریخ تفسیر یک متن مقدر شده نیست، بلکه بازسازی گذشته می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I don't believe that this city of ours was preordained, or was entirely a function of the recent past.
[ترجمه گوگل]من معتقد نیستم که این شهر ما از پیش تعیین شده باشد یا کاملاً تابعی از گذشته نزدیک بوده باشد
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کنم که این شهر از ما مقدر شده باشد، یا به طور کامل تابع گذشته اخیر بوده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید