prentice

/ˈprenˌtɪs//ˈprentɪs/

معنی: شاگرد، شاگردی کردن
معانی دیگر: apprentice : شاگر

جمله های نمونه

1. Two days later Joy Prentice discovered a rash on the back of her neck and was sent home with the measles.
[ترجمه گوگل]دو روز بعد جوی پرنتیس یک جوش در پشت گردنش پیدا کرد و با سرخک به خانه فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]دو روز بعد جان Prentice از پشت گردن او را کشف کرد و با سرخک به خانه فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prentice got out of his Escort and locked it, then pointed to the gates of the school yard.
[ترجمه گوگل]پرنتیس از اسکورت بیرون آمد و آن را قفل کرد و سپس به دروازه های حیاط مدرسه اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]Prentice از Escort خارج شد و در را قفل کرد، سپس به دروازه حیاط مدرسه اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even Joy Prentice had her arm linked through Caroline's though they were almost too tired to walk.
[ترجمه گوگل]حتی جوی پرنتیس بازویش را از بازوی کارولین وصل کرده بود، اگرچه آنها تقریباً آنقدر خسته بودند که نمی توانستند راه بروند
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه از راه رفتن خسته بودند، حتی از شادی هم لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Candlish's spot kick was well saved by Prentice but Loughery followed up to blast the rebound into the net.
[ترجمه گوگل]ضربه نقطه ای Candlish توسط پرنتیس به خوبی مهار شد، اما Loughery به دنبال آن بود تا ریباند را وارد دروازه کند
[ترجمه ترگمان]kick spot Candlish به خوبی توسط پرنتیس هال ذخیره شد اما Loughery به دنبال انفجار، جهش را در تور دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Climber assistant editor Tom Prentice and leader Keith Milne reached the summit of the 904m mountain after 13 days.
[ترجمه گوگل]دستیار سردبیر کوهنورد تام پرنتیس و رهبر کیت میلن پس از 13 روز به قله کوه 904 متری رسیدند
[ترجمه ترگمان]Tom Prentice دستیار سردبیر climber و رهبر کیت Milne پس از ۱۳ روز به قله کلیمانجارو رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Prentice swung away and lurched towards the door.
[ترجمه گوگل]پرنتیس خود را کنار زد و به سمت در رفت
[ترجمه ترگمان]چرخید و به طرف در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So I shaved head and as a little prentice in a shop.
[ترجمه گوگل]بنابراین من سر را تراشیدم و به عنوان یک مبتدی کوچک در یک مغازه
[ترجمه ترگمان]بنابراین سرم را اصلاح کردم و به عنوان یک شاگرد کوچک در یک مغازه کار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Junior justice m Minister, Bridget Prentice says the previous penalties weren't harsh enough.
[ترجمه گوگل]بریجت پرنتیس، وزیر دادگستری جوان، می گوید که مجازات های قبلی به اندازه کافی سخت نبودند
[ترجمه ترگمان]Bridget Prentice، وزیر دادگستری نوجوانان می گوید که مجازات های قبلی به اندازه کافی خشن نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prentice rangers use merchant arrows, expert rangers use custom ones, master rangers use homemade ones.
[ترجمه گوگل]رنجرهای پرنتیس از فلش های تجاری استفاده می کنند، تکاوران متخصص از فلش های سفارشی استفاده می کنند، و استاد رنجرها از فلش های خانگی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]پرنتیس محیط بانان با استفاده از فلش های تجاری، محیط بانان با استفاده از روش های سفارشی، از روش های خانگی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. ( Printer ) Prentice says women who ( ate ) were on a low fat diet had no adverse affects.
[ترجمه گوگل]آقای (چاپگر) پرنتیس می گوید زنانی که (خوردند) از رژیم غذایی کم چرب استفاده می کردند، هیچ عارضه نامطلوبی نداشتند
[ترجمه ترگمان]پرنتیس مک (چاپگر)آقای (چاپگر)می گوید که زنانی که (غذا می خوردند)در رژیم غذایی کم چرب بودند، هیچ گونه عارضه جانبی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I shall remain behind with Jim Prentice and Ross Twigg, my best men.
[ترجمه گوگل]من در کنار جیم پرنتیس و راس توئیگ، بهترین مردانم، خواهم ماند
[ترجمه ترگمان]من با جیم Prentice و راس Twigg و بهترین افرادم باقی خواهم ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Regarding heart disease, Mr. ( Printer ) Prentice says the type of fat the women ate made a difference.
[ترجمه گوگل]در مورد بیماری قلبی، آقای (چاپگر) پرنتیس می‌گوید نوع چربی که زنان می‌خوردند، تفاوت ایجاد می‌کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به بیماری قلبی، Prentice (چاپگر)می گوید نوع چربی که زنان صرف می کنند تفاوتی ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I will try my prentice hand at it.
[ترجمه گوگل]من قدرت خود را در آن امتحان خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم دستم را دراز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. W . Hart, Introduction to Power Electronics, Prentice Hall International, Inc. 199
[ترجمه گوگل]دبلیو هارت، مقدمه ای بر الکترونیک قدرت، پرنتیس هال بین المللی، شرکت 199
[ترجمه ترگمان]دبلیو هارت، معرفی شرکت بین المللی انرژی، شرکت Prentice هال، شرکت اپل ۱۹۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Prentice saw Goss fall in behind the informer.
[ترجمه گوگل]پرنتیس دید که گوس پشت سر خبرچین افتاد
[ترجمه ترگمان]Prentice دیده که Goss در پشت خبر رسان سقوط کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاگرد (اسم)
votary, follower, disciple, mate, apprentice, student, pupil, prentice, protege, famulus, footboy, journeyman, learner

شاگردی کردن (فعل)
apprentice, prentice

انگلیسی به انگلیسی

• apprentice, one who is learning a skill (or profession, etc.); beginner, novice

پیشنهاد کاربران

بپرس