prenotion


معنی: اخطار، تحذیر، پیش اندیشه، احساس قبلی نسبت بچیزی
معانی دیگر: (نادر)، اطلاع قبلی

مترادف ها

اخطار (اسم)
notification, talking to, notice, monition, alarm, warning, alarum, signal, caveat, premonition, prenotion, tip-off

تحذیر (اسم)
warning, determent, premonition, prenotion, prevision

پیش اندیشه (اسم)
prenotion

احساس قبلی نسبت به چیزی (اسم)
prenotion

پیشنهاد کاربران

بپرس