• : تعریف: done, occurring, or born before the required or expected time; too soon. • متضاد: overdue • مشابه: hasty, ill-timed, inopportune, precipitate, rudimentary, untimely
- Premature infants often require medical care.
[ترجمه گوگل] نوزادان نارس اغلب به مراقبت های پزشکی نیاز دارند [ترجمه ترگمان] نوزادان پیش از موعد به مراقبت های پزشکی نیاز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Until the results of the election are clear, it is premature to celebrate.
[ترجمه گوگل] تا زمانی که نتایج انتخابات مشخص نشود، جشن گرفتن زود است [ترجمه ترگمان] تا زمانی که نتایج انتخابات روشن باشند، جشن گرفتن زود است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. premature babies need special care
کودکان زودرس احتیاج به توجه ویژه دارند.
2. premature baldness
طاسی زودرس
3. a premature but viable infant
کودک زودرس ولی زنده ماندنی
4. A fire in the gallery caused the premature closing of the exhibition.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در گالری باعث تعطیلی زودهنگام نمایشگاه شد [ترجمه ترگمان]آتش سوزی در گالری منجر به تعطیلی زودرس این نمایشگاه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Accidents are still the number one cause of premature death for Americans.
[ترجمه ونداد] حوادث هنوز هم عامل اصلی مرگ زودرس آمریکایی ها هستند
|
[ترجمه گوگل]تصادفات هنوز هم اولین علت مرگ زودرس آمریکایی هاست [ترجمه ترگمان]حوادث هنوز هم عامل مرگ زودرس برای آمریکایی ها هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A fire caused the premature closing of the exhibition.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی باعث تعطیلی زودهنگام نمایشگاه شد [ترجمه ترگمان]آتش سوزی سبب تعطیلی زودرس این نمایشگاه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nowadays a premature baby has a very good chance of survival.
[ترجمه گوگل]امروزه یک نوزاد نارس شانس بسیار خوبی برای زنده ماندن دارد [ترجمه ترگمان]امروزه کودک زودرس شانس بسیار خوبی برای زنده ماندن دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Premature disclosure of the test sites might lead to invalidation of the experiment.
[ترجمه گوگل]افشای زودهنگام محل های آزمایش ممکن است منجر به بی اعتباری آزمایش شود [ترجمه ترگمان]افشا شدن پیش از موعد از سایت های آزمون ممکن است منجر به ابطال این آزمایش شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is premature to talk about success at this stage.
[ترجمه گوگل]صحبت از موفقیت در این مرحله زود است [ترجمه ترگمان]هنوز زود است که در این مرحله درباره موفقیت صحبت کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Premature moves in this respect might well provoke a reaction against the reform.
[ترجمه گوگل]حرکت های زودهنگام در این زمینه ممکن است واکنشی علیه اصلاحات ایجاد کند [ترجمه ترگمان]حرکت پیش از موعد در این رابطه ممکن است به خوبی واکنش را علیه اصلاحات تحریک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Lack of prenatal care correlates strongly with premature birth.
[ترجمه گوگل]فقدان مراقبت های دوران بارداری به شدت با زایمان زودرس ارتباط دارد [ترجمه ترگمان]فقدان مراقبت های قبل از تولد با تولد زودرس مرتبط است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Every father should insure himself against premature death or prolonged illness for the sake of his wife and children.
[ترجمه گوگل]هر پدری باید به خاطر همسر و فرزندانش خود را در برابر مرگ زودرس یا بیماری طولانی مدت بیمه کند [ترجمه ترگمان]هر پدری باید خود را در برابر مرگ زودرس و یا بیماری ممتد برای همسر و فرزندان خود تضمین کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It now seems their optimism was premature.
[ترجمه گوگل]اکنون به نظر می رسد که خوش بینی آنها زودهنگام بوده است [ترجمه ترگمان]اکنون به نظر می رسد که خوش بینی آن ها نابهنگام بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The baby was five weeks premature.
[ترجمه گوگل]نوزاد پنج هفته نارس بود [ترجمه ترگمان]بچه پنج هفته زودتر از موعد مقرر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• mature before the proper time; untimely, before the proper time; too early; hasty, hurried something that is premature happens too early or earlier than expected. a premature baby is born before the date when it was due to be born.
پیشنهاد کاربران
نیمه کاره
Premature mortality مرگ زود هنگام
۱ ) نابهنگام - بد موقع SYN: untimely ۲ ) قبل/پیش از موقع یا موعد - زود هنگام SYN: untimely - too soon e. g. ROTARY EQUIPMENT Although most bearings do wear out eventually, in many cases a bearing may wear out premature which means the equipment involved will require maintenance more often than it should. ... [مشاهده متن کامل]