prelude

/ˈpreɪˌluːd//ˈpreljuːd/

معنی: مقدمه، پیش در امد، قسمت مقدماتی
معانی دیگر: سرآغاز، طلیعه، نمایه، جلودار، (شعر) مقدمه، پیش گفتار، (موسیقی) پیش درآمد، قطعه ی کوتاه، مقدمه بودن، کار مقدمه را کردن، سرآغاز شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an introductory event or act; preface; preliminary.
مشابه: introduction, overture, preamble, preface, preliminary, prologue

- The arrest of these writers was only a prelude to large-scale government oppression.
[ترجمه گوگل] دستگیری این نویسندگان تنها مقدمه ای برای سرکوب گسترده حکومتی بود
[ترجمه ترگمان] دستگیری این نویسندگان تنها مقدمه ای برای سرکوب گسترده دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We thought he'd finished telling the story, but what we'd heard was only a prelude to a very long tale.
[ترجمه گوگل] ما فکر می‌کردیم او داستان را تمام کرده است، اما آنچه شنیده بودیم، تنها مقدمه‌ای بود برای یک داستان بسیار طولانی
[ترجمه ترگمان] فکر کردیم داستان را تمام کرده باشد، اما چیزی که شنیده بودیم فقط مقدمه یک داستان طولانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in music, an introductory piece or movement such as an overture, or a short, independent instrumental composition in a free form like an impromptu or improvisation.
مشابه: introduction, overture

- Chopin's preludes for piano are among his most beloved works.
[ترجمه گوگل] پیش درآمدهای شوپن برای پیانو از محبوب ترین آثار اوست
[ترجمه ترگمان] Chopin برای پیانو یکی از محبوب ترین کاره ای اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: preludes, preluding, preluded
(1) تعریف: to be a prelude to.

(2) تعریف: to introduce with a prelude.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to serve as a prelude.

(2) تعریف: to give or play a prelude.

جمله های نمونه

1. a few lines from the prelude to his epical poem
چند سطر از مقدمه ی شعر حماسی او

2. their verbal skirmish was the prelude to serious peace negotiations
جنگ لفظی آنها مقدمه ی مذاکرات جدی صلح بود.

3. those street skirmishes were a prelude to the general uprising
آن جنگ های خیابانی مقدمه ی شورش همگانی بود.

4. The discussions were a prelude to the treaty.
[ترجمه گوگل]بحث ها مقدمه ای برای معاهده بود
[ترجمه ترگمان]این بحث مقدمه ای برای معاهده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No amount of discourse is sadness for the prelude.
[ترجمه گوگل]هیچ مقداری از گفتمان برای پیش درآمد غم نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ مقدار از گفتمان برای مقدمه غم انگیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His frequent depressions were the prelude to a complete mental breakdown.
[ترجمه گوگل]افسردگی های مکرر او مقدمه ای برای یک فروپاشی کامل روانی بود
[ترجمه ترگمان]depressions مکرر او مقدمه ای برای از بین رفتن ذهنی کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Living together as a prelude to marriage is now considered acceptable in many countries.
[ترجمه گوگل]زندگی مشترک به عنوان مقدمه ازدواج در حال حاضر در بسیاری از کشورها قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]زندگی با هم به عنوان مقدمه ای برای ازدواج در بسیاری از کشورها قابل قبول محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The changes are seen as a prelude to wide-ranging reforms.
[ترجمه گوگل]این تغییرات به عنوان مقدمه ای برای اصلاحات گسترده تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]این تغییرات به عنوان مقدمه ای برای اصلاحات گسترده دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The curtain rises toward the end of the Prelude.
[ترجمه گوگل]پرده به سمت پایان پیش درآمد بالا می رود
[ترجمه ترگمان]پرده به سوی پایان منظومه پرلود بر می خیزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most unions see privatisation as an inevitable prelude to job losses.
[ترجمه گوگل]اکثر اتحادیه ها خصوصی سازی را مقدمه ای اجتناب ناپذیر برای از دست دادن شغل می دانند
[ترجمه ترگمان]اغلب اتحادیه ها خصوصی سازی را به عنوان مقدمه ای اجتناب ناپذیر برای خسارت های شغلی می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lines form a prelude to his long narrative poem.
[ترجمه گوگل]سطرها مقدمه ای برای شعر روایی بلند اوست
[ترجمه ترگمان]این خطوط مقدمه ای برای شعر طولانی او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In his autobiographical poem'The Prelude ', Wordsworth describes his boyhood in the Lakes.
[ترجمه گوگل]وردزورث در شعر زندگی‌نامه‌ای خود «پیش‌لود»، دوران کودکی خود را در دریاچه‌ها توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]وردزورث در شعر خود به نام پیش درآمد، دوران کودکی خود را در ناحیه دریاچه ها شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The prelude to the musical composition is very long.
[ترجمه گوگل]پیش درآمد آهنگسازی بسیار طولانی است
[ترجمه ترگمان]مقدمه ترکیب موسیقی بسیار طولانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The squall was a prelude to a fully-fledged gale, heralded well in advance by warnings from the meteorologists.
[ترجمه گوگل]این توفان مقدمه ای بود برای توفان تمام عیار که از قبل با هشدارهای هواشناسان خبر داده بود
[ترجمه ترگمان]تندباد، پیش درآمد یک تندباد به طور کامل بود که خبر از پیشروی آب و هوا به خوبی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Could this be a prelude to a trade war even more destructive of world prosperity than a military war?
[ترجمه گوگل]آیا این می‌تواند مقدمه‌ای برای یک جنگ تجاری باشد که حتی از یک جنگ نظامی مخرب‌تر برای رفاه جهان است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این مقدمه ای برای جنگ تجاری حتی مخرب تر از جنگ نظامی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقدمه (اسم)
induction, preliminary, start, incipience, foretoken, introduction, exordium, preface, proem, catastasis, preamble, prelude, prologue, forepart, front matter, lead-up, protasis

پیش در امد (اسم)
prelude, prologue, overture

قسمت مقدماتی (اسم)
prelude

انگلیسی به انگلیسی

• opening; introduction; overture, introductory musical piece (music); short musical composition (music)
serve as an opening, precede; serve as a preface or introduction; serve as an introduction to a musical composition (music); begin with an introductory piece (music)
you describe an event as a prelude to a more important event when it happens before it and acts as an introduction to it.

پیشنهاد کاربران

مقدمه. طلیعه
مثال:
The reason for this is that the birth of the noble Prophet was the essential, necessary prelude to the conclusion of prophethood.
علت آن این است که ولادت پیامبر بزرگوار مقدمه ضروری و لازم ختم نبوت بود.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: An introductory performance, piece of music, or event 🎶
🔍 مترادف: Introduction, overture
✅ مثال: The symphony's prelude set the mood for the rest of the concert.
prelude ( موسیقی )
واژه مصوب: پیشایند 2
تعریف: در موسیقی غربی، قطعه ای موسیقایی که به عنوان مقدمه پیش از قطعۀ دیگری می آید
مقدمه، پیش گفتار، پیش درآمد، دیباچه.
پیشآیند
درآمد

بپرس