prehension

/priːˈhenʃən//prɪˈhenʃən/

معنی: گرفتن، قبض، تسلیم، اخذ، تحویل
معانی دیگر: (با دست یا دم) گرفتن و نگهداشتن، گرفتگری، قب­

جمله های نمونه

1. This is the scientific prehension for the Party's modernization consciousness, and this is the enriching, developing and innovation of the Marxist theory of the Party.
[ترجمه گوگل]این پیش بینی علمی برای آگاهی مدرنیزاسیون حزب است و این غنای، توسعه و نوآوری نظریه مارکسیستی حزب است
[ترجمه ترگمان]این prehension علمی برای آگاهی مدرن حزب است، و این غنی سازی، توسعه و نوآوری نظریه مارکسیست حزب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meanwhile, The prehension status of the patients with university education was better than that of the patients without university education, but generally, the correct rate was not high.
[ترجمه گوگل]این در حالی است که وضعیت پیشگویی بیماران با تحصیلات دانشگاهی بهتر از بیماران بدون تحصیلات دانشگاهی بود، اما به طور کلی میزان صحیح آن بالا نبود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، وضعیت prehension بیماران با تحصیلات دانشگاهی بهتر از وضعیت بیماران بدون تحصیلات دانشگاهی بود، اما به طور کلی، نرخ صحیح بالا نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So, the detailed prehension to the reasons of knowledge employee flow can help organization manage knowledge employee better.
[ترجمه گوگل]بنابراین، درک دقیق دلایل جریان دانش کارکنان می تواند به سازمان در مدیریت بهتر کارکنان دانش کمک کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اطلاعات مفصل در مورد دلایل جریان کارکنان دانشی می تواند به سازمان کمک کند مدیریت دانش را بهتر مدیریت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order to discuss the evaluation method of human upper limb movements, the patterns of movement coordination during healthy people prehension have been researched.
[ترجمه گوگل]به منظور بحث در مورد روش ارزیابی حرکات اندام فوقانی انسان، الگوهای هماهنگی حرکتی در حین پیشروی افراد سالم مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]به منظور بحث در مورد روش ارزیابی حرکات دست و پای انسان، الگوهای هماهنگی حرکتی در طول افراد سالم مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In oder to achieve the objective :"let Chinese patients have no pain", medical worker should renew their concept and prehension of principle about the treatment of cancer pain.
[ترجمه گوگل]به منظور دستیابی به هدف: "بگذارید بیماران چینی درد نداشته باشند"، کارکنان پزشکی باید مفهوم و اصل خود را در مورد درمان درد سرطان تجدید کنند
[ترجمه ترگمان]به منظور دستیابی به هدف: \"اجازه دهید بیماران چینی درد و رنج نداشته باشند\"، کارکنان پزشکی باید مفهوم و اصل خود را در مورد درمان درد سرطان تمدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Opposition in an important movement of thumb, for thumb opposes other fingers in many types of prehension.
[ترجمه گوگل]مخالفت در یک حرکت مهم انگشت شست، زیرا انگشت شست در بسیاری از انواع جلوه دادن با انگشتان دیگر مخالف است
[ترجمه ترگمان]مخالفت با حرکت مهم انگشت، برای انگشت شست مخالف با دیگر انگشتان در بسیاری از انواع prehension است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the ground of Hayek's duality viewpoint of the society order, this paper gives a primary . prehension .
[ترجمه گوگل]بر اساس دیدگاه دوگانگی هایک از نظم جامعه، این مقاله به یک نکته اولیه می پردازد پیشه
[ترجمه ترگمان]در زمینه دیدگاه duality Hayek از نظم جامعه، این مقاله یک دیدگاه اولیه را ارایه می دهد prehension
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتن (اسم)
prehension

قبض (اسم)
bill, receipt, prehension

تسلیم (اسم)
surrender, submission, resignation, livery, deference, prehension, quietism, capitulation, delivery, rendition, passover, rendering

اخذ (اسم)
grasp, catch, prehension

تحویل (اسم)
transfer, livery, transference, prehension, delivery, rendition, solstice

انگلیسی به انگلیسی

• act of grasping, seizing, act of holding, act of clutching, act of gripping

پیشنهاد کاربران

بپرس