prefix

/ˈpriːfɪks//ˌpriːˈfɪks/

معنی: پیشوند
معانی دیگر: عنوان (که پیش از نام می آید)، شماره ی شاخص، حرف (حروف) شاخص (که قبل از اعداد یا نام های دیگر می آید)، (به آغاز واژه) پیشوند افزودن، پیشونددار کردن، (پیش از نام) عنوان بکار بردن، پیشوندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an affix added to the beginning of a word to alter its meaning and create a new word, such as "anti-" in "antiestablishment."

- The prefix "pre-" means "before" or "prior to."
[ترجمه گوگل] پیشوند "pre-" به معنای "قبل" یا "قبل از" است
[ترجمه ترگمان] پیشوند \"قبل از\" یا \"قبل از\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something prefixed, esp. a title placed before a person's name.

- Supreme judges of England have the prefix "The Right Honorable" attached to their names.
[ترجمه گوگل] قضات عالی انگلستان پیشوند «حق شریف» را به نام خود چسبانده اند
[ترجمه ترگمان] داوران عالی انگلستان پیشوند \"The\" متصل به اسامی آن ها را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prefixes, prefixing, prefixed
مشتقات: prefixal (adj.), prefixion (n.)
• : تعریف: to attach to the beginning, esp. to add as a prefix.

- The word "revision" is prefixed by the affix "re-".
[ترجمه گوگل] پیشوند کلمه "revision" با پسوند "re-" است
[ترجمه ترگمان] کلمه \"بازبینی\" از سوی وند به عنوان \"تجدید نظر\" در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. physicians use the prefix "dr. "
پزشکان از عنوان "دکتر" استفاده می کنند.

2. in the word "reexamination" ,"re" is a prefix
در واژه ی ((بازآزمایی)) ((باز)) پیشوند است.

3. Car insurance policies have the prefix MC .
[ترجمه گوگل]بیمه نامه های خودرو دارای پیشوند MC هستند
[ترجمه ترگمان]سیاست های بیمه اتومبیل the MC است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To telephone from the US use the prefix 011 33 before the numbers given here.
[ترجمه گوگل]برای تلفن از ایالات متحده از پیش شماره 011 33 قبل از شماره های داده شده در اینجا استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای تلفن از آمریکا، قبل از اینکه اعداد ارایه شده در اینجا، از the، ۳۳، ۳۳ استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Following pruning, the prefix with the consequent highest likelihood is expanded, producing a new prefix.
[ترجمه گوگل]پس از هرس، پیشوند با بیشترین احتمال در نتیجه گسترش یافته و یک پیشوند جدید تولید می کند
[ترجمه ترگمان]پس از هرس، پیشوند با بالاترین احتمال در حال توسعه است و یک پیشوند جدید ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The various lines of dancers took the prefix of the cinema building they were appearing in.
[ترجمه گوگل]ردیف های مختلف رقصنده ها پیشوند ساختمان سینمایی را گرفتند که در آن ظاهر می شدند
[ترجمه ترگمان]خطوط مختلف رقصندگان، پیشوند ساختمان سینما را که آن ها در آن ظاهر شده بودند، گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Answer: a. Why: Use hyphens with a prefix and a proper noun.
[ترجمه گوگل]جواب: الف چرا: از خط فاصله با پیشوند و اسم خاص استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]پاسخ: جواب چرا: از hyphens با یک پیشوند و یک اسم مناسب استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Un- is a productive prefix.
[ترجمه گوگل]Un- یک پیشوند تولیدی است
[ترجمه ترگمان]Un یک پیشوند تولیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The combined length of message plus prefix can be at most 254 characters. The prefix must not contain a tab character.
[ترجمه گوگل]طول ترکیبی پیام به اضافه پیشوند حداکثر می تواند 254 کاراکتر باشد پیشوند نباید دارای کاراکتر تب باشد
[ترجمه ترگمان]طول ترکیبی پیام به علاوه پیشوند می تواند با حداکثر ۲۵۴ کاراکتر باشد پیشوند نباید حاوی نویسه tab باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ANCC shall encode the company prefix in accordance with relevant state standard.
[ترجمه گوگل]ANCC باید پیشوند شرکت را مطابق با استاندارد دولتی مربوطه رمزگذاری کند
[ترجمه ترگمان]The باید پیشوند شرکت را مطابق با استاندارد ایالتی مربوطه کدگذاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An abbreviation for the prefix kilo, that is, 1000 in decimal notation.
[ترجمه گوگل]مخفف پیشوند کیلو، یعنی 1000 در نماد اعشاری
[ترجمه ترگمان]یک واژه خلاصه برای هر کیلو، یعنی ۱۰۰۰ در نماد دهدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fill in each blank with a proper negative prefix.
[ترجمه گوگل]هر جای خالی را با یک پیشوند منفی مناسب پر کنید
[ترجمه ترگمان]هر کدام را با یک پیشوند منفی مناسب پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The prefix must not contain a tab character.
[ترجمه گوگل]پیشوند نباید دارای کاراکتر تب باشد
[ترجمه ترگمان]پیشوند نباید حاوی نویسه tab باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Constant scoring range and prefix queries - no idf, coord, or lengthNorm factors, and no restriction on the number of terms the query matches.
[ترجمه گوگل]محدوده امتیازدهی ثابت و جستارهای پیشوندی - بدون فاکتورهای idf، coord یا lengthNorm، و بدون محدودیت در تعداد عبارت‌هایی که پرس و جو مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]دامنه زدن مداوم و جستجوی پیشوند - نه idf، coord، یا lengthNorm عوامل، و هیچ محدودیت بر روی تعداد عبارت های مربوط به پرس و جوها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشوند (اسم)
prefix

تخصصی

[برق و الکترونیک] پیشوند - پیشوند شکل ترکیب مورد استفاده با عدد اندازه برای نشان دادن بزرگ تر بودن یاکوچک تر بودن کمیت، به صورت توانی از 10.
[ریاضیات] پیشوند

انگلیسی به انگلیسی

• word or word stem used at the beginning of a word; title (as "mr." or "the honorable" before a person's name); dialing code, area code (for telephones)
place before or in front of; add a prefix, add a word or word stem to the beginning of a word; set or arrange in advance
a prefix is a letter or group of letters added to the beginning of a word in order to make a new word with a different meaning. for example, `re' is a prefix.

پیشنهاد کاربران

ما در پارسی {پیشوند} را به جای {prefix} داریم، {پیش} به جای {pre} و {وَند:بند} به جای {fix}
بدرود!
Too much oil can be . . . . . . . . . . . . . . . to a young baby
Too much oil can be. . . . . . . . . . to a young baby
در حوزه شبکه یا همون شبکه های کامپیوتری ، prefix به ip address ها تعلق میگیره که نشون دهنده تعداد bit های خالی در یک ip address هست. مثلا 24 /192. 168. 10. 1
معمولا prefix را با یک / از آخر ip جدا میکنند.
قرار دادن، تثبیت کردن ( کامپیوتر )
پیش - شماره
prefix ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: پیشوند
تعریف: نوعی وند که پیش از ستاک یا ریشه یا پایه قرار گیرد
پیشوند
PREFIX : پیشوند
SUFFIX : پسوند
The most common prefixes used to form new verbs in academic English are: re - , dis - , over - , un - , mis - , out - . The most common suffixes are: - ise, - en, - ate, - ( i ) fy. By far the most common affix in academic English is - ise.
...
[مشاهده متن کامل]

■ PREFIXES :
Anti - de - dis - non - mis - mid - inter - im - in - fore - em - en - un - trans - under - over - semi - sub - re - super - ir - il
■ SUFFIXES :
Age - ance - ant - ee - ence - er/or - ery - ess - ful - ing - ion - ism - ist - ment - able - en - ful - ible - ish - less - like - ous - some - ness - ly - ward - wards - ic - ive/tive - ity/tity
اینا تمام پسوندها و پیشوندهای موجود در انگلیسی نیستن
ولی مهم ترینان

Prefix پیشوند
بسوند suffix

بپرس