1. This visit may prefigure an improvement in relations between the two countries.
[ترجمه گوگل]این سفر ممکن است نشان دهنده بهبود روابط بین دو کشور باشد
[ترجمه ترگمان]این دیدار ممکن است منجر به بهبود روابط بین دو کشور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His paintings prefigure the development of perspective in Renaissance art.
[ترجمه گوگل]نقاشی های او پیش از توسعه دیدگاه در هنر رنسانس است
[ترجمه ترگمان]نقاشی های او پیشرفت پرسپکتیو را در هنر رنسانس نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Few writers care to prefigure the future.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از نویسندگان به ترسیم آینده اهمیت می دهند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از نویسندگان برای حفظ آینده اهمیت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. These early paintings clearly prefigure his later work.
[ترجمه گوگل]این نقاشی های اولیه به وضوح آثار بعدی او را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این نقاشی های اولیه به وضوح کار بعدی او را تایید کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They prefigure the society and the civilization to come.
[ترجمه گوگل]آنها جامعه و تمدنی که در آینده خواهد آمد را ترسیم می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها جامعه و تمدن را از هم جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The metal's price movements are widely believed to prefigure shifts in the world economy.
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای اعتقاد بر این است که تغییرات قیمت این فلز پیش از تغییرات در اقتصاد جهانی است
[ترجمه ترگمان]جنبش های قیمت فلزی به طور گسترده ای به تغییر prefigure در اقتصاد جهان اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Positive breach of contract and culpa in contrahendo prefigure systematic breaches and defects in the traditional approach.
[ترجمه گوگل]نقض مثبت قرارداد و culpa در contrahendo پیش از نقض سیستماتیک و نقص در رویکرد سنتی است
[ترجمه ترگمان]نقض اصولی قرارداد و culpa در contrahendo نقض سیستماتیک و نقص در رویکرد سنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At last, we summarize the whole paper, and prefigure our future works logically.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما کل مقاله را خلاصه می کنیم و کارهای آینده خود را به طور منطقی از قبل ترسیم می کنیم
[ترجمه ترگمان]سرانجام، ما کل مقاله را به طور منطقی خلاصه می کنیم و prefigure آینده مان را منطقی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These early paintings clearly prefigure his Later work .
[ترجمه گوگل]این نقاشی های اولیه به وضوح آثار بعدی او را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این نقاشی های زودتر به وضوح آثار بعدی او را به نمایش گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The FSA rules may prefigure a world where large pools of liquidity and capital remain trapped within borders as insurance against the worst.
[ترجمه گوگل]قوانین FSA ممکن است دنیایی را به تصویر بکشد که در آن منابع بزرگی از نقدینگی و سرمایه به عنوان بیمه در برابر بدترین ها در داخل مرزها محبوس می شوند
[ترجمه ترگمان]قوانین ارتش آزاد سوریه ممکن است به دنیایی تبدیل شود که در آن چاله های بزرگ نقدینگی و سرمایه در داخل مرزها به عنوان بیمه در برابر بدترین شرایط به دام می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Using the equations in this paper engineers can prefigure out the breakage behavior of the silicon carbide micro-sub micro powder in attrition mil. . .
[ترجمه گوگل]مهندسان با استفاده از معادلات این مقاله میتوانند رفتار شکستی میکرو پودر میکرو زیر کاربید سیلیکون را در ساییدگی میلیمتر مشخص کنند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این معادلات در این مقاله، مهندسین می توانند رفتار شکست پودر خرد سیلیکون کاربید - sub سیلیکون را با میل توام با فرسایش حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Each of these figures, in many ways, prefigure the relatively superior natures of those who come later in the dialogue.
[ترجمه گوگل]هر یک از این چهرهها، از بسیاری جهات، ماهیت نسبتاً برتر کسانی را که بعداً در گفتوگو قرار میگیرند، پیشبینی میکنند
[ترجمه ترگمان]هر یک از این مجسمه ها، از بسیاری جهات، طبایع نسبتا برتر کسانی هستند که بعدها در گفتگو شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Many of his stories prefigure the genres of science fiction, horror, and fantasy so popular today.
[ترجمه گوگل]بسیاری از داستانهای او ژانرهای علمی تخیلی، ترسناک و فانتزی را که امروزه بسیار محبوب هستند، پیشبینی میکنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از داستان هایش، ژانرهای علمی تخیلی، وحشت، و فانتزی را امروزه بسیار محبوب می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His opera prefigure coming of romanticism in artistic song writing. Mozart let classicism and romanticism have a perfect integrating and endow with artistic song strong infection and life.
[ترجمه گوگل]پیشنمایش اپرا او که رمانتیسم را در آهنگنویسی هنری آغاز کرد موتزارت به کلاسیک گرایی و رمانتیسیسم اجازه داد که یکپارچگی کامل داشته باشند و به آهنگ هنری عفونت و زندگی قوی عطا کنند
[ترجمه ترگمان]اپرای او در حال ظهور of در آهنگ هنری بود موتسارت به شیوه کلاسیک اجازه داد که پیشرفت کند و romanticism در ترکیب کامل و endow با آهنگ هنرمندانه و زندگی و زندگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. To show in advance; prefigure.
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن از قبل؛ پیش تصویر کردن
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن پیشرفت، prefigure
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید