preferment

/prɪˈfɜːrmənt//prɪˈfɜːmənt/

معنی: ترفیع، ارتقاء، حق تقدم، مقام افتخاری
معانی دیگر: فرازاندن، فرازش، ترجیح، پسند کردن، بیشتر دوست داشتن، از پیش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of promoting or being promoted to a higher position or office.
مشابه: promotion

- Preferment eluded young professors who would not grind out papers for publication regardless of quality.
[ترجمه گوگل] ترجیح استادان جوانی را که بدون توجه به کیفیت، مقالاتی را برای چاپ آماده نمی‌کردند، گریزان بود
[ترجمه ترگمان] preferment از استادان جوانی که مقالاتی برای انتشار بدون در نظر گرفتن کیفیت چاپ می کردند، می گریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a position or office giving social or monetary advantages.

جمله های نمونه

1. he was denied preferment
به او ترفیع ندادند.

2. His preferment pleased his many admirers.
[ترجمه گوگل]ترجیح او طرفداران بسیاری را خوشحال کرد
[ترجمه ترگمان]ارتقا او از بسیاری از ستایشگران او را خرسند ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For others there may be a lack of preferment and other problems of staleness and complacency.
[ترجمه گوگل]برای دیگران ممکن است فقدان ترجیح و سایر مشکلات بیات و رضایت وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای برخی دیگر، ممکن است عدم ارتقا و مشکلات دیگر of و complacency وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Obvious answers first: he hopes for preferment.
[ترجمه گوگل]ابتدا پاسخ های بدیهی: او به ترجیح امیدوار است
[ترجمه ترگمان]اول واضح جواب می دهد: امیدوار است ترفیع بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Renewed prospects opened up for preferment in Ireland.
[ترجمه گوگل]در ایرلند چشم اندازهای تازه ای برای ترجیحات باز شد
[ترجمه ترگمان]آینده ای تازه برای ارتقا شغلی در ایرلند آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His own preferment was not a little due to his discerning hospitality.
[ترجمه گوگل]ترجیح خودش هم به خاطر مهمان نوازی زیرکانه اش کم نبود
[ترجمه ترگمان]ارتقا خود در برابر مهمان نوازی او اندک اندک نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The preferment went to the younger candidate.
[ترجمه گوگل]اولویت با نامزد جوان تر بود
[ترجمه ترگمان]ترفیع او به کاندیدای جوان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the WTO published its judgment, the Chinese Preferment Mission to the WTO responded.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه WTO قضاوت خود را منتشر کرد، هیئت ترجیحی چین به WTO پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه سازمان تجارت جهانی قضاوت خود را منتشر کرد، هیات اعزامی چین به سازمان تجارت جهانی پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But be promoted in this post preferment secondary division (bureau) class above post, also can turn to be made up for mechanism administration directly.
[ترجمه گوگل]اما در این پست ترجیحی بخش ثانویه (دفتر) کلاس بالاتر پست، همچنین می تواند تبدیل به تبدیل برای مدیریت مکانیسم به طور مستقیم ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]اما در این پست رتبه ثانویه (اداره)بالاتر از پست ارتقا داده می شود، هم چنین می تواند به طور مستقیم برای مدیریت مکانیزم به کار گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was told by the governors that he could expect no further preferment.
[ترجمه گوگل]فرمانداران به او گفتند که نمی‌توان انتظار ترجیح دیگری داشت
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره به او گفته بود که دیگر نمی تواند مقام و مقام بالاتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then an extraordinary chance gave the barber's son the connections which he needed for preferment.
[ترجمه گوگل]سپس یک شانس فوق‌العاده به پسر آرایشگر ارتباطاتی را داد که برای ترجیح نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]در این صورت شانس خارق العاده ای به پسر دلاک داشت که برای ارتقا مقام نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By January 1989 nineteen of her twenty-one Cabinet ministers owed their first preferment to her.
[ترجمه گوگل]تا ژانویه 1989، نوزده وزیر از بیست و یک وزیر کابینه او، اولین اولویت خود را مدیون او بودند
[ترجمه ترگمان]تا ژانویه سال ۱۹۸۹، نوزده تن از وزرای کابینه وی اولین امتیاز خود را به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Western gunfights were alcohol-related, or else involved battles over gambling, prostitution, or political preferment.
[ترجمه گوگل]دعواهای غربی مربوط به مشروبات الکلی بود، یا درگیر جنگ بر سر قمار، فحشا، یا ترجیحات سیاسی بود
[ترجمه ترگمان]gunfights غربی مربوط به الکل بودند و یا درگیر نزاع بر سر قمار، فحشا، یا ترفیع سیاسی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alternatively, such an entry might mean a temporary absence, on Church business if not a foray in quest of preferment.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، چنین ورودی ممکن است به معنای غیبت موقت در تجارت کلیسا باشد، اگر نه یک حمله در جستجوی ترجیح
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، چنین ورودی ممکن است به معنای غیبت موقت، در کسب وکار کلیسا باشد اگر به دنبال ترفیع مقام نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترفیع (اسم)
raise, advancement, promotion, upgrade, elevation, lift, preference, mount, elation, preferment

ارتقاء (اسم)
gradation, preferment

حق تقدم (اسم)
precedence, priority, precedency, preferment, pas

مقام افتخاری (اسم)
preferment

انگلیسی به انگلیسی

• raise in rank; promotion; appointment, nomination; preference, fondness, affinity
preferment is promotion to a better and more influential job; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : prefer
اسم ( noun ) : preference / preferment
صفت ( adjective ) : preferable / preferential
قید ( adverb ) : preferably / preferentially
Admissible for the preferment of such claim
برای امکان دعوی کافی است
The act of preferring
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎

بپرس