prefecture

/ˈpriːˌfekt͡ʃər//ˈpriːfektjʊə/

معنی: مقام ریاست، دوره ریاست، اداره ریاست
معانی دیگر: مقام یا قلمرو یا اختیارات prefect

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: prefectural (adj.)
(1) تعریف: the office, authority, territory, or official residence of a prefect.

(2) تعریف: in Japan, a region administered by a governor.

جمله های نمونه

1. He was born in Yamagata prefecture, north of Tokyo.
[ترجمه گوگل]او در استان یاماگاتا در شمال توکیو به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]او در استان Yamagata در شمال توکیو به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. High schools are paid for by the prefecture, but their curriculum is vetted by the capital.
[ترجمه گوگل]هزینه دبیرستان ها توسط استان پرداخت می شود، اما برنامه درسی آنها توسط پایتخت بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]مدارس عالی توسط ریاست اداره می شوند، اما برنامه تحصیلی آن ها توسط پایتخت تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not until Monday did Fukui Prefecture formally request the military to intervene, according to the timetable prepared by Mikuni officials.
[ترجمه گوگل]طبق جدول زمانی تهیه شده توسط مقامات میکونی، تا روز دوشنبه، استان فوکوی رسماً از ارتش درخواست مداخله کرد
[ترجمه ترگمان]طبق برنامه زمانی تهیه شده توسط مقامات Mikuni پلیس دوشنبه تا دوشنبه رسما از ارتش درخواست مداخله نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Offices will be in Osaka and in Shiga prefecture.
[ترجمه گوگل]دفاتر در اوزاکا و در استان شیگا خواهند بود
[ترجمه ترگمان]این دفتر در اوساکا و در استان Shiga خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prefecture buildings on Kinkala's central square are also full of displaced persons.
[ترجمه گوگل]ساختمان های استان در میدان مرکزی کینکالا نیز پر از افراد آواره است
[ترجمه ترگمان]ساختمان های استان در میدان مرکزی Kinkala نیز پر از افراد آواره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nagano prefecture, 400 kilometres north west of Tokyo, is a mountainous area famous for its snow and extensive skiing facilities.
[ترجمه گوگل]استان ناگانو در 400 کیلومتری شمال غرب توکیو، منطقه ای کوهستانی است که به دلیل برف و امکانات گسترده اسکی معروف است
[ترجمه ترگمان]شهر ناگانو، واقع در ۴۰۰ کیلومتری شمال غرب توکیو، منطقه ای کوهستانی است که به خاطر برف و تجهیزات اسکی گسترده آن مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Access to airport maps, airport of Osaka Prefecture and Hyogo Prefecture belong to the border, shipping terminal near the complex, as the existence of the enclave.
[ترجمه گوگل]دسترسی به نقشه های فرودگاه، فرودگاه استان اوزاکا و استان هیوگو متعلق به مرز، ترمینال حمل و نقل در نزدیکی مجموعه، به عنوان وجود محصور
[ترجمه ترگمان]دسترسی به نقشه های فرودگاه، فرودگاه اوزاکا و استان Hyogo متعلق به مرز، پایانه حمل و نقل در نزدیکی مجتمع، به عنوان وجود محاصره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Prefecture of Yellow Dragon in the Liao Dynasty was eminent among the four towns to control the Northeast.
[ترجمه گوگل]استان اژدهای زرد در سلسله لیائو در میان چهار شهر برای کنترل شمال شرقی برجسته بود
[ترجمه ترگمان]فرمانداری اژدهای زرد در دودمان Liao در بین چهار شهر برای کنترل شمال شرقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this way he came to the prefecture, then to the seminary.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب به بخشداری و سپس حوزه علمیه رسید
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب به اداره پلیس رفت، سپس به سمیناری رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seven hard-hit Miyagi Prefecture in the Sea Town, about 24 Japanese soldiers in a straight line, each holding a stick about 60 cm long, inserted into the mud with the detectors remains.
[ترجمه گوگل]هفت استان میاگی که به شدت ضربه خورده در شهر دریایی، حدود 24 سرباز ژاپنی در یک خط مستقیم، هر یک چوبی به طول حدود 60 سانتی متر در دست دارند و با بقایای آشکارسازها در گل فرو رفته اند
[ترجمه ترگمان]Seven استان میاگی در شهرک Sea، حدود ۲۴ سرباز ژاپنی در یک خط مستقیم، هر یک چوبی در حدود ۶۰ سانتی متر دارد و در گل و لای در داخل گل قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dingxi Prefecture is located in the foothill of the Loess Plateau, where the climate is arid or semi-arid.
[ترجمه گوگل]استان دینگشی در دامنه فلات لس قرار دارد که آب و هوای آن خشک یا نیمه خشک است
[ترجمه ترگمان]استان Dingxi در مناطق کوهستانی فلات Loess واقع شده است که در آن آب و هوا خشک یا نیمه خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An identical opposition coalition had backed the victorious Rengo-no-kai candidate in the Nara prefecture by-election on Feb.
[ترجمه گوگل]یک ائتلاف مخالف یکسان از نامزد پیروز رنگو-نو-کای در انتخابات میان دوره ای استان نارا در فوریه حمایت کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک ائتلاف اپوزیسیون مشابه از نامزد پیروز - نه - کای در استان نارا توسط انتخابات در فوریه حمایت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Protesters, including sympathetic farmers and shopkeepers, placed a symbolic coffin in front of Quimper's prefecture, or local government office.
[ترجمه گوگل]معترضان، از جمله کشاورزان و مغازه داران دلسوز، یک تابوت نمادین را در مقابل استان کویمپر یا اداره دولتی محلی قرار دادند
[ترجمه ترگمان]معترضان، از جمله کشاورزان دلسوز و مغازه داران، یک تابوت سمبلیک در جلوی ریاست Quimper، یا دفتر دولت محلی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In our previous study, the ratio of gastric to duodenal ulcers was 69 in Kinki district where Kyoto Prefecture is located.
[ترجمه گوگل]در مطالعه قبلی ما، نسبت زخم معده به اثنی عشر در ناحیه Kinki که استان کیوتو در آن قرار دارد، 69 بود
[ترجمه ترگمان]در مطالعه قبلی ما، نسبت of به ulcers duodenal ۶۹ در ناحیه Kinki بود که استان کیوتو در آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقام ریاست (اسم)
directorate, prefecture

دوره ریاست (اسم)
prefecture

اداره ریاست (اسم)
prefecture

انگلیسی به انگلیسی

• police station, headquarters of a prefect; position of police chief, office of police chief; area administered by a prefect (such as in japan or france or in the past in the roman empire); jurisdiction of a prefect

پیشنهاد کاربران

A political region or local government area in some countries, for example Japan, France, and Italy. It is a subdivision of a larger administrative area, such as a state or province, and is typically governed by an appointed prefect.
...
[مشاهده متن کامل]

یک منطقه سیاسی یا منطقه دولتی محلی در برخی کشورها، برای مثال ژاپن، فرانسه و ایتالیا
این یک بخش فرعی از یک منطقه اداری بزرگتر است، مانند یک ایالت یا استان، و معمولاً توسط یک مقام منصوب اداره می شود.
Tsunami warnings are still in effect for a number of Japanese prefectures.
The prefecture of Tokyo is the most populous in Japan.
The French prefecture of Haute - Savoie is located in the Auvergne - Rh�ne - Alpes region.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/prefecture• https://en.wikipedia.org/wiki/Prefecture
اداره
استان[ژاپن]
ناحیه [ژاپن]
قلمرو [ژاپن]
منطقه [ژاپن]

دیار ( برخی کشورها مثل چین ، ژاپن هنوز برخی تقسمات قبلی خود را حفظ کرده و در چین هر دیار شامل یک استان است ) . دیار نقشی مثل ایالت ( states ) را در برخی کشورها دارد ولی ایالت نیست.

بپرس