1. ferdowsi's preeminent position among iranian poets
مقام برجسته ی فردوسی در میان شعرای ایران
2. to a preeminent degree.
3. to hold a preeminent position.
[ترجمه گوگل]برای داشتن یک موقعیت برجسته
[ترجمه ترگمان] که یه جایگاه مستقل رو نگه داره …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. With its preeminent worldwide Web-hosting position, Verio is strategically poised to capitalize on the global electronic commerce explosion.
[ترجمه گوگل]Verio با موقعیت برجسته میزبانی وب در سراسر جهان، از نظر استراتژیک آماده است تا از انفجار تجارت الکترونیک جهانی سرمایه گذاری کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به جایگاه سرآمد جهان در جهان، Verio به طور استراتژیک آماده سرمایه گذاری بر روی انفجار تجارت الکترونیکی جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If these enterprise amaranthine word, the preeminent company of those own innovation comes down impossibly alive.
[ترجمه گوگل]اگر این کلمه تاج خروس شرکتی، شرکت برجسته آن نوآوری خود به طرز غیرممکنی زنده می شود
[ترجمه ترگمان]اگر این شرکت رویدادی amaranthine باشد، شرکت برجسته نوآوری خود به طور غیرقابل باوری زنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Einstein, the great physical scientist, made preeminent contribution to the development of modem physics, the contributions he had all his life were in many other ways.
[ترجمه گوگل]انیشتین، دانشمند بزرگ فیزیک، سهم برجستهای در توسعه فیزیک مدرن داشت، کمکهایی که او در تمام زندگیاش داشت به طرق دیگر
[ترجمه ترگمان]انیشتین، دانشمند بزرگ فیزیک، نقش مهمی در توسعه فیزیک مودم ایفا کرد، نقشی که او تمام عمرش را در بسیاری از راه های دیگر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For a thousand years, China's position as the preeminent world power was beyond doubt.
[ترجمه گوگل]برای هزار سال، موقعیت چین به عنوان قدرت برتر جهانی بدون تردید بود
[ترجمه ترگمان]برای هزار سال، موقعیت چین به عنوان قدرت برتر جهان فراتر از تردید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We are after all the Worlds Number one Preeminent Arms merchant.
[ترجمه گوگل]ما بعد از همه، تاجر شماره یک اسلحه برتر جهان هستیم
[ترجمه ترگمان]بعد از همه دنیا، همه دنیا یک تاجر اسلحه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Born in Basra, al-Haytham was a preeminent thinker of his age.
[ترجمه گوگل]هیثم که در بصره به دنیا آمد، متفکر برجسته عصر خود بود
[ترجمه ترگمان]al که در بصره متولد شده، متفکر برجسته عصر خود بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His philosophical thinking can be regarded as preeminent.
[ترجمه گوگل]تفکر فلسفی او را می توان برجسته دانست
[ترجمه ترگمان]تفکر فلسفی او می تواند به عنوان سرآمد شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This is a preeminent problem for character education in its current form, as it appeals to an abstract universalism and an untethered rationality.
[ترجمه گوگل]این یک مشکل برجسته برای آموزش شخصیت در شکل فعلی آن است، زیرا به یک جهان گرایی انتزاعی و یک عقلانیت بی پیوند متوسل می شود
[ترجمه ترگمان]این یک مساله سرآمد برای آموزش شخصیت در فرم فعلی خود است، زیرا این مساله به یک universalism انتزاعی و یک عقلانیت محدود کننده رسیدگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Luo Jinxi, a most preeminent thinker of Taizhou School, can be regarded as an intermediator between Wang Yangming and Li Zhuowu.
[ترجمه گوگل]لو جینشی، برجستهترین متفکر مکتب تایژو، را میتوان بهعنوان واسطهای بین وانگ یانگمینگ و لی ژووو در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]لو Jinxi، a متفکر مدرسه Taizhou را می توان به عنوان intermediator بین وانگ Yangming و لی Zhuowu در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Fine morality is preeminent "Governing" society benefaction.
[ترجمه گوگل]اخلاق خوب، خیر و نیکوکاری برتر جامعه است
[ترجمه ترگمان]اخلاق خوب، سرآمد جامعه \"Governing\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Natural gas will become the preeminent fuel of the 21 st century, according to widespread expectation.
[ترجمه گوگل]بر اساس انتظارات گسترده، گاز طبیعی به سوخت برجسته قرن بیست و یکم تبدیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]با توجه به انتظار شایع گاز طبیعی، گاز طبیعی قرن بیست و یکم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید