predomination


معنی: برتری، تسلط، حکمفرمایی
معانی دیگر: تسلط، برتری، حکمفرمایی

جمله های نمونه

1. On the basis of the traditional predomination, standardization of combination of TCM and Western medicine in recipe construction of TCM might promote the modernization of TCM .
[ترجمه گوگل]بر اساس غلبه سنتی، استانداردسازی ترکیب TCM و طب غربی در ساخت دستور العمل TCM ممکن است به نوسازی TCM کمک کند
[ترجمه ترگمان]براساس روش سنتی، استانداردسازی ترکیب of و پزشکی غربی در دستورالعمل ساخت وساز of ممکن است نوسازی of را ارتقا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The "predomination" is one of the important diplomatic policy after Chinese liberation with the principle of "independence and autonomy".
[ترجمه گوگل]«تسلط» یکی از سیاست های مهم دیپلماتیک پس از آزادی چین با اصل «استقلال و خودمختاری» است
[ترجمه ترگمان]\"predomination\" یکی از مهم ترین سیاست دیپلماتیک پس از آزادی چین با اصل \"استقلال و استقلال\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To present the predomination and surgical procedures of prefabricated radial flaps for reconstruction of lips.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه روش های غالب و جراحی فلپ های رادیال پیش ساخته برای بازسازی لب ها
[ترجمه ترگمان]هدف ارائه predomination و مراحل جراحی of شعاعی از پیش ساخته برای بازسازی لب ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The predomination of blues gave the painting a quiet tone.
[ترجمه گوگل]غلبه آبی به نقاشی لحنی آرام بخشید
[ترجمه ترگمان]رنگ آبی رنگش با صدایی آرام رنگ نقاشی را به نقاشی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before modern times the "Old-Learning" had an absolute predomination in the educational field.
[ترجمه گوگل]قبل از دوران مدرن، "آموزش قدیم" در زمینه آموزشی غالب بود
[ترجمه ترگمان]پیش از زمان مدرن، \"یادگیری قدیمی\" یک predomination مطلق در زمینه آموزشی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are many architectural types in modem cities, in which, the office buildings are in the status of predomination for the quantity and scope.
[ترجمه گوگل]در شهرهای امروزی انواع مختلفی از معماری وجود دارد که در آنها ساختمان های اداری از نظر کمیت و وسعت در وضعیت برتری قرار دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انواع معماری در شهره ای مودم وجود دارد که در آن ساختمان های اداری در وضعیت of برای کمیت و دامنه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In recent years, numerical control machine has got important status and predomination in manufacturing of China.
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، ماشین کنترل عددی جایگاه مهم و برتری در تولید چین به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، ماشین کنترل عددی جایگاه مهمی در تولید چین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the mean time, Chinese garden arts' introductioninto the West broke western classic garden art predomination and, new garden style, freedom layout of natural landscape garden appeared in the West.
[ترجمه گوگل]در همین زمان، معرفی هنرهای باغ چینی به غرب، سلطه هنر باغ کلاسیک غربی را شکست و سبک باغ جدید، طرح آزادی باغ چشم انداز طبیعی در غرب ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در همین زمان، هنر باغ چینی در غرب، هنر باغ کلاسیک غربی را درهم شکست و سبک باغی جدید، طرح بندی از باغ مناظر طبیعی در غرب پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All these methods are one of the key reasons for the predomination of Shi Ji Zhuan.
[ترجمه گوگل]همه این روش ها یکی از دلایل اصلی غلبه شی جی ژوان است
[ترجمه ترگمان]همه این روش ها یکی از دلایل اصلی for of Shi هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برتری (اسم)
influence, power, leadership, precedence, advantage, preponderance, excellence, superiority, supremacy, preference, priority, profit, predominance, vantage, primacy, hegemony, distinction, predomination, prominence, salience, saliency, headship, majesty, excellency, predominancy, pre-eminence

تسلط (اسم)
possession, authority, domination, hegemony, dominance, predomination, gripe

حکمفرمایی (اسم)
reign, predomination

انگلیسی به انگلیسی

• prevailing influence or authority, control; superiority, supremacy

پیشنهاد کاربران

بپرس