1. High blood pressure is a strong predictor of heart attacks.
[ترجمه گوگل]فشار خون بالا پیش بینی کننده قوی حملات قلبی است
[ترجمه ترگمان]فشار خون بالا یک پیش بینی کننده قوی از حملات قلبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فشار خون بالا یک پیش بینی کننده قوی از حملات قلبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Cholesterol level is not a strong predictor of heart disease in women.
[ترجمه گوگل]سطح کلسترول پیش بینی کننده قوی بیماری قلبی در زنان نیست
[ترجمه ترگمان]کلسترول، یک پیش بینی کننده قوی برای بیماری های قلبی در زنان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلسترول، یک پیش بینی کننده قوی برای بیماری های قلبی در زنان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Opinion polls are an unreliable predictor of election outcomes.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی ها پیش بینی کننده غیرقابل اعتمادی از نتایج انتخابات هستند
[ترجمه ترگمان]نظرسنجی ها یک پیش بینی کننده غیرقابل اعتماد نتایج انتخابات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نظرسنجی ها یک پیش بینی کننده غیرقابل اعتماد نتایج انتخابات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Weather predictor systems based on neural networks also key off a large volume of past data to forecast future conditions.
[ترجمه گوگل]سیستم های پیش بینی آب و هوا مبتنی بر شبکه های عصبی نیز حجم زیادی از داده های گذشته را برای پیش بینی شرایط آینده کلید می زند
[ترجمه ترگمان]سیستم های پیش بینی کننده آب وهوا براساس شبکه های عصبی همچنین از حجم زیادی از داده های گذشته برای پیش بینی شرایط آینده استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم های پیش بینی کننده آب وهوا براساس شبکه های عصبی همچنین از حجم زیادی از داده های گذشته برای پیش بینی شرایط آینده استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As Oliver James pointed out, the most significant predictor of being violent is simply being a man.
[ترجمه گوگل]همانطور که الیور جیمز اشاره کرد، مهم ترین عامل پیش بینی خشونت، صرفاً مرد بودن است
[ترجمه ترگمان]همانطور که الیور جیمز اشاره کرد، مهم ترین پیش بینی کننده بودن خشونت بودن صرفا یک مرد بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که الیور جیمز اشاره کرد، مهم ترین پیش بینی کننده بودن خشونت بودن صرفا یک مرد بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. More recently, intelligence as a predictor has been replaced by the variety of cognitive processes available to an individual.
[ترجمه گوگل]اخیراً، هوش به عنوان یک پیش بینی کننده با انواع فرآیندهای شناختی در دسترس یک فرد جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]اخیرا، هوش به عنوان یک پیش بینی کننده توسط انواع فرآیندهای شناختی موجود در یک فرد جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اخیرا، هوش به عنوان یک پیش بینی کننده توسط انواع فرآیندهای شناختی موجود در یک فرد جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. None the less, class remained the most important predictor of how an elector might vote.
[ترجمه گوگل]با این حال، طبقه مهم ترین پیش بینی کننده نحوه رای دادن یک انتخاب کننده باقی ماند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از افراد کم تر، مهم ترین پیش بینی کننده نحوه رای elector باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از افراد کم تر، مهم ترین پیش بینی کننده نحوه رای elector باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The best predictor of future performance is past performance.
[ترجمه گوگل]بهترین پیش بینی کننده عملکرد آینده، عملکرد گذشته است
[ترجمه ترگمان]بهترین پیش بینی کننده عملکرد آینده عملکرد گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهترین پیش بینی کننده عملکرد آینده عملکرد گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The past figure is useful as a predictor of the future ones.
[ترجمه گوگل]رقم گذشته به عنوان پیش بینی کننده آینده مفید است
[ترجمه ترگمان]شکل گذشته به عنوان یک پیش بینی کننده در آینده مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکل گذشته به عنوان یک پیش بینی کننده در آینده مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Comorbidity emerged as the best predictor of 2-year survival.
[ترجمه گوگل]همبودی به عنوان بهترین پیش بینی کننده بقای 2 ساله ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]Comorbidity به عنوان بهترین پیش بینی کننده بقای ۲ ساله ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Comorbidity به عنوان بهترین پیش بینی کننده بقای ۲ ساله ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It remained a significant predictor when adjusted for clinical, demographic, Holter data and ejection fraction.
[ترجمه گوگل]هنگامی که برای داده های بالینی، جمعیت شناختی، هولتر و کسر جهشی تنظیم شد، یک پیش بینی کننده قابل توجه باقی ماند
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای داده های بالینی، جمعیتی، Holter و ejection تنظیم شد، یک پیش بینی کننده مهم باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای داده های بالینی، جمعیتی، Holter و ejection تنظیم شد، یک پیش بینی کننده مهم باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bookto-bill has recently become an imperfect predictor of semiconductor industry sales and shipments.
[ترجمه گوگل]Bookto-bill اخیراً به یک پیش بینی کننده ناقص فروش و محموله های صنعت نیمه هادی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این لایحه اخیرا به یک پیش بینی کننده ناقص فروش و محموله های صنعت نیمه هادی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این لایحه اخیرا به یک پیش بینی کننده ناقص فروش و محموله های صنعت نیمه هادی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. H pylori infection was a strong predictor of ulcer recurrences.
[ترجمه گوگل]عفونت هلیکوباکتر پیلوری پیش بینی کننده قوی عود زخم بود
[ترجمه ترگمان]عفونت H pylori یک پیش بینی کننده قوی از recurrences ulcer بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عفونت H pylori یک پیش بینی کننده قوی از recurrences ulcer بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Thinness at birth is a particularly strong predictor of death before 65 years of age.
[ترجمه گوگل]لاغری در بدو تولد پیش بینی کننده قوی مرگ قبل از 65 سالگی است
[ترجمه ترگمان]Thinness در هنگام تولد یک پیش بینی کننده قوی از مرگ قبل از ۶۵ سال سن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Thinness در هنگام تولد یک پیش بینی کننده قوی از مرگ قبل از ۶۵ سال سن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Hiatal hernia was the only statistically significant predictor of oesophageal mucosal status.
[ترجمه گوگل]فتق هیاتال تنها پیش بینی کننده آماری معنی دار وضعیت مخاط مری بود
[ترجمه ترگمان]فتق فتق فتق به لحاظ آماری تنها پیش بینی کننده مهم وضعیت oesophageal بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فتق فتق فتق به لحاظ آماری تنها پیش بینی کننده مهم وضعیت oesophageal بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید