1. gloomy predictions
پیش گویی های نومید کننده
2. her predictions about the war came true
پیش بینی های او درباره ی جنگ درست از آب درآمد.
3. her predictions proved to be right
پیشگویی های او درست از آب درآمد.
4. take his predictions with a grain of salt!
پیش بینی های او را جدی نگیر!
5. none of his predictions came true
هیچیک از پیشگویی های او درست در نیامد.
6. some of his predictions are so esoteric that only a few of his followers understand their meaning
برخی از پیشگویی های او آنقدر غامض است که فقط معدودی از پیروانش معنی آن را می فهمند.
7. the accuracy of this predictions
صحت پیش بینی های او