1. Luther met Predestination as revealed truth: Calvin treated it as a mathematical formula and deduced the results.
[ترجمه گوگل]لوتر با Predestination به عنوان حقیقت آشکار ملاقات کرد: کالوین آن را به عنوان یک فرمول ریاضی در نظر گرفت و نتایج را استنباط کرد
[ترجمه ترگمان]لوتر Predestination را به عنوان حقیقت آشکار ساخت: کالون از آن به عنوان یک فرمول ریاضی استفاده کرد و نتایج را استنتاج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I vowed to question Lili about predestination.
[ترجمه گوگل]عهد کردم از لیلی در مورد جبر سوال کنم
[ترجمه ترگمان]قسم خوردم که از لی لی در مورد تقدیر ازلی سوال کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His central doctrine was that of predestination.
4. His views on predestination and the trinity were remarkably conventional.
[ترجمه گوگل]نظرات او در مورد جبر و تثلیث به طور قابل ملاحظه ای متعارف بود
[ترجمه ترگمان]نظریات او درباره تقدیر ازلی و trinity به طرز قابل ملاحظه ای مرسوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is almost a tinge of predestination in footballers' reflections on how they came to sport in the first place.
[ترجمه گوگل]تقریباً در تفکرات فوتبالیست ها در مورد چگونگی ورود آنها به ورزش در وهله اول، رنگی از تقدیر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مورد این که چگونه در وهله اول به ورزش وارد شدند، reflections از نظریه تقدیر ازلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The good life is not fated by predestination. The good life is governed by the law of cause and effect. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]زندگی خوب با جبر تعیین نمی شود زندگی خوب توسط قانون علت و معلول اداره می شود دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]تقدیر از تقدیر ازلی نیست زندگی خوب تابع قانون علت و معلول است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Therefore heredity is fate, a kind of predestination.
[ترجمه گوگل]بنابراین وراثت سرنوشت است، نوعی جبر
[ترجمه ترگمان]از این رو وراثت سرنوشت است، نوعی تقدیر ازلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I tell folks that point about Calvinism and predestination being major underpinnings of our national character as well. Agree completely.
[ترجمه گوگل]من این نکته را به مردم می گویم که کالوینیسم و جبر، زیربنای اصلی شخصیت ملی ما نیز هستند کاملا موافقم
[ترجمه ترگمان]من به مردم می گویم که نکته مربوط به آیین کالون و تقدیر ازلی بودن مبانی اصلی شخصیت ملی ماست کاملا موافقت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They do not accept predestination. However they do accept total depravity.
[ترجمه گوگل]جبر را قبول ندارند با این حال آنها خواری کامل را می پذیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها تقدیر ازلی را قبول نمی کنند با این حال، آن ها همه فساد را قبول دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Is it the predestination and unavoidable?
[ترجمه گوگل]آیا این تقدیر و اجتناب ناپذیر است؟
[ترجمه ترگمان]این تقدیر ازلی و اجتناب ناپذیر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Chemical, ( as if by ) predestination, is preordained to come together.
[ترجمه گوگل]شیمیایی، (مثلاً توسط ) جبر، از پیش مقرر شده است که با هم جمع شوند
[ترجمه ترگمان]با تقدیر ازلی، مقدر شده است که با هم متحد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Would you accept the concept of predestination?
[ترجمه گوگل]آیا شما مفهوم جبر را می پذیرید؟
[ترجمه ترگمان]آیا مفهوم تقدیر ازلی را می پذیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some lose is predestined, some predestination can never have the result.
[ترجمه گوگل]برخی از دست دادن ها از پیش مقدر شده اند، برخی از جبرها هرگز نمی توانند نتیجه ای داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اگر از دست دادن برخی از دست برود تقدیر ازلی را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The success of love and marriage depends on predestination.
[ترجمه گوگل]موفقیت عشق و ازدواج به تقدیر بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]موفقیت عشق و ازدواج به تقدیر ازلی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید