predestination

/ˌpriˌdestəˈneɪʃn̩//ˌpriːdestɪˈneɪʃn̩/

معنی: تقدیر، سرنوشت، فلسفه جبری، جبر و تفویض
معانی دیگر: (الهیات) فلسفه ی جبری، (فلسفه ی calvin: پیشگزینی انسان ها توسط خدا برای بهشتی یا دوزخی بودن) فلسفه ی پیش گزینی، جبر وتفوی­

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of predestining, or the state of being predestined.

(2) تعریف: a predetermined future; fate; destiny.
مشابه: destiny, kismet

(3) تعریف: the belief that one's future, esp. the fate of one's soul, is already decreed by God and is unchangeable.

جمله های نمونه

1. Luther met Predestination as revealed truth: Calvin treated it as a mathematical formula and deduced the results.
[ترجمه گوگل]لوتر با Predestination به عنوان حقیقت آشکار ملاقات کرد: کالوین آن را به عنوان یک فرمول ریاضی در نظر گرفت و نتایج را استنباط کرد
[ترجمه ترگمان]لوتر Predestination را به عنوان حقیقت آشکار ساخت: کالون از آن به عنوان یک فرمول ریاضی استفاده کرد و نتایج را استنتاج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I vowed to question Lili about predestination.
[ترجمه گوگل]عهد کردم از لیلی در مورد جبر سوال کنم
[ترجمه ترگمان]قسم خوردم که از لی لی در مورد تقدیر ازلی سوال کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His central doctrine was that of predestination.
[ترجمه گوگل]دکترین اصلی او قدر بود
[ترجمه ترگمان]نظریه مرکزی او تقدیر ازلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His views on predestination and the trinity were remarkably conventional.
[ترجمه گوگل]نظرات او در مورد جبر و تثلیث به طور قابل ملاحظه ای متعارف بود
[ترجمه ترگمان]نظریات او درباره تقدیر ازلی و trinity به طرز قابل ملاحظه ای مرسوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is almost a tinge of predestination in footballers' reflections on how they came to sport in the first place.
[ترجمه گوگل]تقریباً در تفکرات فوتبالیست ها در مورد چگونگی ورود آنها به ورزش در وهله اول، رنگی از تقدیر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مورد این که چگونه در وهله اول به ورزش وارد شدند، reflections از نظریه تقدیر ازلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The good life is not fated by predestination. The good life is governed by the law of cause and effect. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]زندگی خوب با جبر تعیین نمی شود زندگی خوب توسط قانون علت و معلول اداره می شود دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]تقدیر از تقدیر ازلی نیست زندگی خوب تابع قانون علت و معلول است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therefore heredity is fate, a kind of predestination.
[ترجمه گوگل]بنابراین وراثت سرنوشت است، نوعی جبر
[ترجمه ترگمان]از این رو وراثت سرنوشت است، نوعی تقدیر ازلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I tell folks that point about Calvinism and predestination being major underpinnings of our national character as well. Agree completely.
[ترجمه گوگل]من این نکته را به مردم می گویم که کالوینیسم و ​​جبر، زیربنای اصلی شخصیت ملی ما نیز هستند کاملا موافقم
[ترجمه ترگمان]من به مردم می گویم که نکته مربوط به آیین کالون و تقدیر ازلی بودن مبانی اصلی شخصیت ملی ماست کاملا موافقت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They do not accept predestination. However they do accept total depravity.
[ترجمه گوگل]جبر را قبول ندارند با این حال آنها خواری کامل را می پذیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها تقدیر ازلی را قبول نمی کنند با این حال، آن ها همه فساد را قبول دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is it the predestination and unavoidable?
[ترجمه گوگل]آیا این تقدیر و اجتناب ناپذیر است؟
[ترجمه ترگمان]این تقدیر ازلی و اجتناب ناپذیر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chemical, ( as if by ) predestination, is preordained to come together.
[ترجمه گوگل]شیمیایی، (مثلاً توسط ) جبر، از پیش مقرر شده است که با هم جمع شوند
[ترجمه ترگمان]با تقدیر ازلی، مقدر شده است که با هم متحد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Would you accept the concept of predestination?
[ترجمه گوگل]آیا شما مفهوم جبر را می پذیرید؟
[ترجمه ترگمان]آیا مفهوم تقدیر ازلی را می پذیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some lose is predestined, some predestination can never have the result.
[ترجمه گوگل]برخی از دست دادن ها از پیش مقدر شده اند، برخی از جبرها هرگز نمی توانند نتیجه ای داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اگر از دست دادن برخی از دست برود تقدیر ازلی را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The success of love and marriage depends on predestination.
[ترجمه گوگل]موفقیت عشق و ازدواج به تقدیر بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]موفقیت عشق و ازدواج به تقدیر ازلی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقدیر (اسم)
thank, allotment, destiny, destination, dispensation, appreciation, fate, commendation, predestination, ordinance, foredoom, predetermination

سرنوشت (اسم)
karma, die, lot, destiny, destination, fate, predestination, hap, doom, foredoom, kismet

فلسفه جبری (اسم)
predestination, determinism

جبر و تفویض (اسم)
predestination

انگلیسی به انگلیسی

• act of determining in advance; doctrine that god has fore ordained the fate of person (especially pertaining to salvation or damnation); fate, lot, destiny
predestination is the belief that people have no control over events because the events have already been decided by god or by fate.

پیشنهاد کاربران

تقدیر ( فیلم ۲۰۱۴ )
تقدیر ( انگلیسی: Predestination ) فیلمی در ژانر علمی–تخیلی و مهیج به کارگردانی برادران اسپیریگ است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ایتن هاک، سارا اسنوک و نوآه تیلور اشاره کرد. فیلم نامه فیلم بر اساس داستان کوتاه "—همه شما زامبی ها—" اثر رابرت آنسون هاین لاین نوشته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

predestination
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Predestination_(film)
قضا و قدر

بپرس