predecease

/ˌpriːdɪˈsiːs//ˌpriːdɪˈsiːs/

پیش از دیگری مردن، پیش مرگ شدن، قبل از دیگری مردن، پیش از واقعه معینی مردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: predeceases, predeceasing, predeceased
• : تعریف: to die before (another person or an event).

- Sadly, the son predeceased his father.
[ترجمه گوگل] متأسفانه پسر پدرش را فوت کرد
[ترجمه ترگمان] پسر گفت: متاسفانه، این پسر پدرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i hope no child will ever predecease his father
امیدوارم هیچ فرزندی پیش از پدرش نمیرد.

2. Her husband predeceased her by five years.
[ترجمه گوگل]شوهرش پنج سال از او فوت کرد
[ترجمه ترگمان] شوهرش تا ۵ سال قبل از خودش فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His wife of 63 years, Mary, predeceased him by 11 months.
[ترجمه گوگل]همسر 63 ساله او، مری، 11 ماه قبل از او فوت کرد
[ترجمه ترگمان]همسر او ۶۳ سال، مری، او را به مدت ۱۱ ماه به او تبریک گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He didn't think that his wife might predecease him.
[ترجمه گوگل]او فکر نمی کرد که ممکن است همسرش از او پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کرد که همسرش به او صدمه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His wife predeceased him.
[ترجمه گوگل]همسرش از او فوت کرده است
[ترجمه ترگمان] همسرش فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He left all his money to his wife without thinking that she might predecease him.
[ترجمه گوگل]او تمام پول خود را به همسرش واگذار کرد بدون اینکه فکر کند که ممکن است او را از دنیا برود
[ترجمه ترگمان]تمام پولش را بدون فکر کردن به همسرش، بدون فکر کردن به او، ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His wife's name was Sarah; she was five years his junior, and she predeceased him by ten months.
[ترجمه گوگل]نام همسرش سارا بود او پنج سال از او کوچکتر بود و ده ماه از او فوت کرد
[ترجمه ترگمان]اسم همسرش سارا بود؛ او پنج سال جوان تر بود و ده ماه از او فوت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• death of one person before the death of another
die before someone else, pass away before another

پیشنهاد کاربران

بپرس