predator

/ˈpredətər//ˈpredətə/

معنی: سبع، درنده، یغماگر
معانی دیگر: شکارگر، صیدگر، دد، غارتگر، تغذیه کننده از شکار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an animal that eats the flesh of others.

- Wolves, coyotes, and foxes are predators.
[ترجمه حمید] گرگ ها، کویوت ها و روباه ها درنده هستند.
|
[ترجمه گوگل] گرگ ها، کایوت ها و روباه ها شکارچی هستند
[ترجمه ترگمان] گرگ ها، گرگ ها و روباه ها شکارچیان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: someone who robs from or victimizes others.

- The man who committed these crimes against the elderly was a cruel predator.
[ترجمه گوگل] مردی که این جنایات را علیه سالمندان مرتکب شد یک شکارچی بی رحم بود
[ترجمه ترگمان] مردی که این جنایات را علیه پیرمرد مرتکب شده بود، یک شکارچی سنگدل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The arrival of this South American predator threatened the survival of native species.
[ترجمه گوگل]ورود این شکارچی آمریکای جنوبی بقای گونه های بومی را تهدید کرد
[ترجمه ترگمان]ورود این شکارچی آمریکای جنوبی، بقای گونه های بومی را تهدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even a predator as powerful as a tiger wants to avoid risk of damage to itself.
[ترجمه گوگل]حتی یک شکارچی به قدرتمندی ببر می خواهد از خطر آسیب به خود جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]حتی یک شکارچی که به اندازه پلنگ قدرتمند است می خواهد از خطر آسیب زدن به خود اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The predator must become a repentant steward.
[ترجمه گوگل]شکارچی باید تبدیل به یک مباشر توبه کننده شود
[ترجمه ترگمان] اون شکارچی باید یه پیشکار repentant بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The role of the government agencies in predator control, after an incautious start, has been more or less responsible.
[ترجمه گوگل]نقش سازمان‌های دولتی در کنترل شکارچیان، پس از یک شروع بی‌احتیاطی، کم و بیش مسئول بوده است
[ترجمه ترگمان]نقش سازمان های دولتی در کنترل شکارچیان پس از شروع incautious، بیشتر و یا کم تر مسئول بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ghost Owl An eerie nocturnal predator who flew on silent wings, feared throughout the world as a supernatural bird of ill-omen.
[ترجمه گوگل]جغد ارواح یک شکارچی وهم‌آور شبانه که بر روی بال‌های خاموش پرواز می‌کرد و در سرتاسر جهان به‌عنوان پرنده‌ای ماوراء الطبیعه بدخیم می‌ترسید
[ترجمه ترگمان]شبح یک شکارچی ترسناک شبانه که در بال های خاموش پرواز می کرد و در سراسر جهان به عنوان یک پرنده ماوراالطبیعه به فال بد می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Insectivore molars from category 5 predator assemblages are even more dramatically digested.
[ترجمه گوگل]مولرهای حشره‌خوار از مجموعه‌های شکارچی دسته 5 حتی به طرز چشمگیری هضم می‌شوند
[ترجمه ترگمان]Insectivore دندان از گروه ۵، اغلب به طور قابل توجهی هضم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If it can startle the predator in some way, there is a faint chance that the enemy may panic and flee.
[ترجمه گوگل]اگر بتواند به طریقی شکارچی را بیدار کند، احتمال کمی وجود دارد که دشمن وحشت کند و فرار کند
[ترجمه ترگمان]اگر می تواند شکارچیان را به نحوی غافلگیر کند، احتمال دارد که دشمن وحشت زده و فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maybe one predator species notices only the colour, another only the shape, another only the texture, and so on.
[ترجمه گوگل]شاید یک گونه درنده فقط به رنگ، دیگری فقط شکل، دیگری فقط بافت و غیره توجه کند
[ترجمه ترگمان]شاید یک شکارچی فقط رنگ را notices، دیگری فقط شکل و دیگری جز بافت و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Freezing is a widespread response to a predator alarm among many of the better camouflaged species.
[ترجمه گوگل]یخ زدگی پاسخی گسترده به زنگ خطر شکارچی در میان بسیاری از گونه های استتار شده بهتر است
[ترجمه ترگمان]یخ زده یک واکنش گسترده به هشدار شکارچی در میان بسیاری از گونه های پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite complete protection, including the extension of predator control beyond the boundaries of their reservation, the heath hens never recovered.
[ترجمه گوگل]با وجود حفاظت کامل، از جمله گسترش کنترل شکارچیان فراتر از مرزهای نگهداری آنها، مرغ های هیت هرگز بهبود نیافتند
[ترجمه ترگمان]علی رغم حفاظت کامل، از جمله گسترش کنترل متجاوز فراتر از مرزه ای رزرو آن ها، مرغ ها هرگز پیدا نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The presence of a large predator of fish is not in the least surprising.
[ترجمه گوگل]وجود یک شکارچی بزرگ ماهی اصلاً تعجب آور نیست
[ترجمه ترگمان]حضور یک شکارچی بزرگ ماهی اصلا تعجب آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On balance, however, the predator/prey theory of dinosaur endothermy does seem to be one of Bakker's stronger points.
[ترجمه گوگل]با این حال، در حالت تعادل، به نظر می رسد نظریه شکارگر/شکار گرمابخش دایناسورها یکی از نقاط قوت بیکر باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسد که نظریه شکارچی \/ شکار دایناسور یکی از نکات قوی تر بکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of the main differences between predator assemblages and those accumulated by other means results from the activity pattern of the predator.
[ترجمه گوگل]یکی از تفاوت‌های اصلی بین مجموعه‌های شکارچی و آنهایی که با وسایل دیگر انباشته شده‌اند، ناشی از الگوی فعالیت شکارچی است
[ترجمه ترگمان]یکی از تفاوت های اصلی ارتباط predator و آن هایی که به وسیله روش های دیگر انباشته می شوند، ناشی از الگوی فعالیت شکارچیان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That does not prevent Bigfoot from trouncing Predator and moving into the semifinals.
[ترجمه گوگل]این مانع نمی شود که پاگنده نتواند Predator را شکست دهد و به نیمه نهایی راه پیدا کند
[ترجمه ترگمان]این از \"پاگنده\" از \"trouncing\" جلوگیری نمی کنه و به مرحله نیمه نهایی میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبع (اسم)
predator, wild animal

درنده (اسم)
predator

یغماگر (اسم)
ravager, predator, sacker

انگلیسی به انگلیسی

• hunter, creature which hunts other creatures for food
a predator is an animal that kills and eats other animals.

پیشنهاد کاربران

۱. حیوان شکارگر ۲. غارتگر. دزد. متجاوز
مثال:
Many fish have ingenious ways of protecting their eggs from predators.
بسیاری از ماهی ها روشهای مبتکرانه ای برای محافظت از تخمهای خود از {حمله} حیوانات شکاری دارند.
hunter انسانی که شکارچی است
predator حیوانی که شکارچی است
شکارگر ( جنسی ) , بهره کش جنسی،
Predator : شکارگر و صیاد
Prey: شکار و صید شونده
مثلا گربه شکارگره و موش شکاره
دسته بندی حیوانات به انگلیسی:
vertebrates = مهره داران 🐎
invertebrates = بی مهرگان 🪱
marsupials = کیسه داران 🐨
mammals = پستانداران 🦇
reptiles = خزندگان🦎
amphibians = دوزیستان 🐢
...
[مشاهده متن کامل]

aquatic animals = آبزیان 🐋
predators = درندگان 🐅
crustaceans = سخت پوستان 🦀
molluscs / mollusks = نرم تنان 🐌
insects = حشرات 🦟
arachnids = تنندگان، عنکبوتیان 🕷
arthropods = بندپایان 🦋
birds = پرندگان 🦅
fish = ماهی ها 🐠
echinoderms = خارپوستان
herbivore = جانور گیاه خوار 🐘
carnivore = جانور گوشت خوار 🐆
insectivore =جانور حشره خوار 🕷
omnivore = جانور همه چیز خوار 🐖

حیوان شکارچی
ادمی که سعی میکنه از ضعف دیگران برای منفعت خودش استفاده کنه
1. صیاد
2. استثمارگر
فردی که با افراد زیر سن قانونی اعمال جنسی انجام می دهد.
حیوان درنده , حیوان شکارچی
– Lions, wolves, and foxes are predators
– The relationship between predator and prey
– The man who committed these crimes was a cruel predator
predator ( مهندسی منابع طبیعی - شاخة حیات وحش )
واژه مصوب: شکارگر
تعریف: جانوری که جانوران دیگر را شکار می کند و می خورد
درنده
وحشی
خشمگین
مهاجم
شکارگر
حیوانِ شکارچی
noun
[count]
1 : an animal that lives by killing and eating other animals : an animal that preys on other animals
predators like bears and wolves
The population of rabbits is controlled by natural predators.
...
[مشاهده متن کامل]

2 : a person who looks for other people in order to use, control, or harm them in some way
a sexual predator [=a person who commits sexual crimes against other people]
a corporate predator acquiring business rivals
Other forms: plural - tors
شکارچی
سوء استفاده گر مجازی - غارتگر - قلدر مجازی

حیوان درنده
فرد یا سازمانی که از افراد ضعیف یا نقطه ضعف دیگران در جهت رسیدن به اهداف خودش استفاده میکنه
تغذیه کننده ازشکار، صیاد
شکارچی
کسی که تلاش میکنه از ضعف کسی استفاده کنه.
حیوانی که حیوان دیگر را می کشد و می خورد
شکارچی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس