1. precision and tact of interpretation
دقت و ظرافت تفسیر
2. precision instruments
ابزار دقیق
3. a precision landing
فرود در نقطه ای که دقیقا تعیین شده
4. the number 2. 42 shows a higher precision than the number 2. 4
عدد 2/42 خرده نمایی بیشتری را نشان می دهد تا عدد 2/4.
5. words must be defined with absolute precision
واژه ها را باید با دقت تمام معنی کرد.
6. To minimize collateral damage maximum precision in bombing was required.
[ترجمه گوگل]برای به حداقل رساندن آسیب های جانبی، حداکثر دقت در بمباران مورد نیاز بود
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن آسیب موازی حداکثر دقت در بمب گذاری مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Her precision became a standing joke with colleagues.
[ترجمه گوگل]دقت او به یک شوخی ثابت با همکاران تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]دقت او به یک شوخی ثابت با همکارانش تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Please handle this precision instrument carefully.
[ترجمه گوگل]لطفا این ابزار دقیق را با دقت کنترل کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا با دقت این وسیله رو به دقت کنترل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The whole play was executed with great precision.
[ترجمه گوگل]کل نمایشنامه با دقت بالایی اجرا شد
[ترجمه ترگمان]همه نمایش با دقت فراوان اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With surgical precision he cut four inches off the legs of the jeans.
[ترجمه گوگل]او با دقت جراحی چهار اینچ از پاهای شلوار جین را برید
[ترجمه ترگمان]با دقت جراحی چهار اینچ از پای شلوار جین جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Aim for more precision in your style.
[ترجمه گوگل]دقت بیشتری در سبک خود داشته باشید
[ترجمه ترگمان]هدف برای دقت بیشتر در سبک تان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Historians can't estimate the date with any precision.
[ترجمه گوگل]مورخان نمی توانند تاریخ را با هیچ دقتی تخمین بزنند
[ترجمه ترگمان]مورخان نمی توانند تاریخ را با هر دقتی تخمین بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He lacked profundity and analytical precision.
[ترجمه گوگل]او فاقد عمق و دقت تحلیلی بود
[ترجمه ترگمان]او precision عمیق و تحلیلی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The interior is planned with a precision the military would be proud of.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی با دقتی طراحی شده است که ارتش به آن افتخار می کند
[ترجمه ترگمان]کشور با دقت برنامه ریزی شده است که ارتش به آن افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Precision bombing was used to destroy enemy airbases and armaments factories.
[ترجمه گوگل]بمباران دقیق برای از بین بردن پایگاه های هوایی و کارخانه های تسلیحاتی دشمن استفاده شد
[ترجمه ترگمان]از بمباران دقت برای از بین بردن پایگاه های هوایی دشمن و اسلحه استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. He chose his words with precision.
[ترجمه گوگل]کلماتش را با دقت انتخاب می کرد
[ترجمه ترگمان]کلمات را با دقت انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید