precipitously

جمله های نمونه

1. The mountain path descended precipitously to a small valley.
[ترجمه گوگل]مسیر کوهستانی به شدت به دره کوچکی سرازیر می شد
[ترجمه ترگمان]جاده کوهستانی به سرعت به سوی دره کوچکی سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They've got to act precipitously to make the deals.
[ترجمه گوگل]آنها باید برای انجام معاملات سریع عمل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با عجله اقدام کنند تا معاملات را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ground beyond the road fell away precipitously.
[ترجمه گوگل]زمین آن سوی جاده به شدت سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]سرعت زمین به سرعت پایین می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We don't want to act precipitously.
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم تند عمل کنیم
[ترجمه ترگمان] ما نمی خوایم سریع عمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The price of shares in the company dropped precipitously with the news of poor sales figures.
[ترجمه گوگل]با انتشار اخباری مبنی بر فروش ضعیف، قیمت سهام این شرکت به شدت کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]با اخبار ارقام فروش ضعیف، قیمت سهام در این شرکت به سرعت افت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company has seen its profits fall precipitously over the past few years.
[ترجمه گوگل]این شرکت طی چند سال گذشته شاهد کاهش شدید سود بوده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت شاهد کاهش سود خود در چند سال گذشته بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The land dropped precipitously down to the rocky shore.
[ترجمه گوگل]زمین به شدت به سمت ساحل سنگی سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]زمین به سرعت به ساحل صخره ای افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the relationship with Pataki deteriorated precipitously in recent days as McCaughey Ross openly defied him.
[ترجمه گوگل]اما رابطه با پاتاکی در روزهای اخیر به شدت بدتر شد زیرا مک‌کاهی راس آشکارا او را به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]اما در روزه ای اخیر رابطه با Pataki با شدت رو به رو شد، چرا که McCaughey راس علنا او را نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dollar plunged precipitously.
[ترجمه گوگل]دلار به شدت سقوط کرد
[ترجمه ترگمان] اون ۵ دلار به سرعت بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Putin's work in East Germany was precipitously drawing to a close.
[ترجمه گوگل]کار پوتین در آلمان شرقی به سرعت رو به پایان بود
[ترجمه ترگمان]کار پوتین در شرق آلمان با سرعت زیادی نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mountains rose precipitously from the shore.
[ترجمه گوگل]کوه ها به سرعت از ساحل بلند شدند
[ترجمه ترگمان]کوه به سرعت از ساحل بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 'You don't want to quit precipitously since you can traumatize yourself even more by facing extended un employment .
[ترجمه گوگل]"شما نمی خواهید به سرعت دست از کار بکشید، زیرا می توانید با رویارویی با شغل طولانی مدت سازمان ملل، آسیب بیشتری به خود وارد کنید "
[ترجمه ترگمان]شما نمی خواهید با سرعت زیادی دست به دست بشوید، زیرا می توانید خودتان را با پرداختن به استخدام سازمان ملل متحد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Performance drops off precipitously when requests are queued.
[ترجمه گوگل]زمانی که درخواست ها در صف قرار می گیرند، عملکرد به سرعت کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که درخواست ها در صف صف قرار می گیرند، عملکرد با سرعت زیادی افت پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shovel in hand, he forded the river heading back; the water which had risen precipitously was now above his chin.
[ترجمه گوگل]بیل به دست، او رودخانه را به عقب رفت آبی که به شدت بالا آمده بود اکنون بالای چانه اش بود
[ترجمه ترگمان]به hand گوش می داد و از رودخانه عبور می کرد آب که به سرعت بالا رفته بود اکنون بالای چانه اش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• steeply, with a high gradient of inclination, almost vertically, sheerly

پیشنهاد کاربران

very quickly or suddenly
قید/ خیلی سریع یا ناگهانی
Fund officials advised clients not to act precipitously.
The price of shares dropped precipitously with the news of poor sales figures.
According to the New York Times, citing FBI data, Detroit recorded its lowest murder figures in roughly half a century; homicides and shootings in Philadelphia, Los Angeles, and most other major cities dropped precipitously.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/precipitously
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : precipitate
✅️ اسم ( noun ) : precipitation / precipitate / precipitator / precipitateness / precipitousness
✅️ صفت ( adjective ) : precipitate / precipitous
✅️ قید ( adverb ) : precipitately / precipitously
بی مهابا، شتابناک
به سرعت

بپرس