precipitator


معنی: تعجیل یا تسریع کننده، ته نشین کننده
معانی دیگر: تعجیل یا تسریع کننده، ته نشین کننده

جمله های نمونه

1. Lengthy lead time on procuring PreciPitators and bag-houses may extend the time frame for completion of some conversions past one year.
[ترجمه گوگل]زمان طولانی برای تهیه PreciPitators و کیسه‌ها ممکن است بازه زمانی تکمیل برخی از تبدیل‌ها را در یک سال گذشته افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]Lengthy زمان برای تهیه precipitators و bag ممکن است چارچوب زمانی را برای تکمیل برخی از تبدیل های یک سال تمدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Precipitator of Fluid Film Type is developed for the determination of fuel element cladding failure of water-cooled reactor.
[ترجمه گوگل]رسوب‌دهنده نوع فیلم سیال برای تعیین خرابی پوشش عنصر سوخت راکتور خنک‌شده با آب ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]precipitator نوع فیلم سیال برای تعیین مقاومت عنصر سوخت و شکست رآکتور آب سرد ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Basically a precipitator is a large hollow box.
[ترجمه گوگل]اساساً یک رسوب دهنده یک جعبه توخالی بزرگ است
[ترجمه ترگمان]اساسا یک precipitator یک جعبه توخالی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Precipitator of Fluid Film Type is developed for the determination of fuel el:ment cladding failure of water-cooled reactor.
[ترجمه گوگل]رسوب‌دهنده نوع فیلم سیال برای تعیین خرابی روکش فلزی سوخت راکتور خنک‌شده با آب ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]The نوع فیلم سیال برای تعیین سوخت روکش فلزی در رآکتور آب سرد ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The advantages of application of electric precipitator in boiler house for central heat-supply are analysed in technology and economy.
[ترجمه گوگل]مزایای استفاده از رسوب‌دهنده الکتریکی در دیگ‌خانه برای تامین حرارت مرکزی در فناوری و اقتصاد تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]مزایای استفاده از precipitator الکتریکی در دیگ بخار برای تامین گرمایش مرکزی در فن آوری و اقتصاد تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dedusting efficiency of the electrostatic dust precipitator was enhanced after reform.
[ترجمه گوگل]راندمان غبارزدایی رسوب‌دهنده گرد و غبار الکترواستاتیک پس از اصلاح افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]کارایی dedusting ذرات گرد و غبار الکترواستاتیک، پس از اصلاحات افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Among kinds of decontaminating equipment, ESP ( ElectroStatic Precipitator ) is one of the most effective methods.
[ترجمه گوگل]در میان انواع تجهیزات ضدعفونی کننده، ESP (ElectroStatic Precipitator) یکی از موثرترین روش ها می باشد
[ترجمه ترگمان]ESP (electrostatic precipitator)یکی از موثرترین روش ها به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can the Poles of Electrostatic Precipitator Reverse?
[ترجمه گوگل]آیا قطب های رسوب دهنده الکترواستاتیک می توانند معکوس شوند؟
[ترجمه ترگمان]آیا لهستانی ها of الکترو استاتیکی می توانند معکوس شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Electrostatic precipitator has well comprehensive performance, but its collecting efficiency for fine particles is low.
[ترجمه گوگل]رسوب دهنده الکترواستاتیک عملکرد خوبی دارد، اما راندمان جمع آوری آن برای ذرات ریز کم است
[ترجمه ترگمان]precipitator الکترواستاتیک عملکرد جامع خوبی دارد، اما جمع آوری کارایی آن برای ذرات ریز بسیار پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Structure, installation and operation of a LD30 electrostatic precipitator in a sulphuric acid plant based on gold smelter off-gas are described.
[ترجمه گوگل]ساختار، نصب و راه اندازی یک رسوب دهنده الکترواستاتیک LD30 در یک کارخانه اسید سولفوریک بر پایه گاز ذوب طلا توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]ساختار، نصب و بهره برداری یک precipitator الکترواستاتیک LD۳۰ در یک کارخانه اسید سولفوریک که بر پایه کارخانه ذوب طلا بنا شده است، توصیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Electric tar precipitator is high purifying equipment that is applied in the cooled coal gas station.
[ترجمه گوگل]رسوب‌دهنده برقی تار تجهیزاتی با تصفیه بالا است که در پمپ بنزین زغال سنگ خنک‌شده استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]precipitator قطران الکتریکی دارای تجهیزات تصفیه بالایی است که در ایستگاه گاز سوز خنک کننده به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Safety operation of heat ESP ( electrostatic precipitator ) is a problem which to be solved in domestic collector region.
[ترجمه گوگل]عملکرد ایمنی گرما ESP (رسوب کننده الکترواستاتیک) مشکلی است که در منطقه کلکتور خانگی باید حل شود
[ترجمه ترگمان]عملیات ایمنی ESP (precipitator الکترواستاتیک)مشکلی است که باید در منطقه کلکتور داخلی حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The performances and commerical application survey of the new type wet electrostatic precipitator are introduced.
[ترجمه گوگل]عملکرد و بررسی کاربرد تجاری نوع جدید رسوب دهنده الکترواستاتیک مرطوب معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]اجرای برنامه و بررسی برنامه کاربردی از نوع جدید wet الکترواستاتیک معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Al _ 2 O _ 3 nanoparticles with narrow diameter distribution were prepared by homogeneous method using urea as precipitator.
[ترجمه گوگل]نانوذرات Al _ 2 O _ 3 با توزیع قطر باریک به روش همگن با استفاده از اوره به عنوان رسوب‌دهنده تهیه شد
[ترجمه ترگمان]نانوذرات Al با استفاده از اوره به عنوان precipitator، با استفاده از روش همگن تهیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A kind of high - frequency and high - voltage inverter power supply for electrostatic precipitator ( ESP ) is introduced.
[ترجمه گوگل]نوعی منبع تغذیه اینورتر با فرکانس بالا و ولتاژ بالا برای رسوب‌دهنده الکترواستاتیک (ESP) معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک نوع تامین توان فرکانس بالا و ولتاژ بالا برای شارژ الکترواستاتیک (ESP)معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعجیل یا تسریع کننده (اسم)
precipitator

ته نشین کننده (اسم)
precipitator

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : precipitate
✅️ اسم ( noun ) : precipitation / precipitate / precipitator / precipitateness / precipitousness
✅️ صفت ( adjective ) : precipitate / precipitous
✅️ قید ( adverb ) : precipitately / precipitously
در فیزیک رسوب دهنده نوشته شده است.

بپرس