precipitately


ازروی شتاب زدگی، با دست پاچگی، ازروی بی ملاحظگی

جمله های نمونه

1. It brought me back too precipitately into the small, dimly lit world of the hotel bedroom.
[ترجمه گوگل]خیلی سریع مرا به دنیای کوچک و کم نور اتاق خواب هتل برگرداند
[ترجمه ترگمان]با عجله به سوی دنیای کوچک و کم نور اتاق خواب هتل رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Trade, having fallen precipitately, is levelling off (see article).
[ترجمه گوگل]تجارت، که به شدت کاهش یافته است، در حال کاهش است (به مقاله مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]تجارت که به سرعت کاهش یافته است (مراجعه به ماده)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He withdrew precipitately from the race.
[ترجمه گوگل]او به سرعت از مسابقه کنار رفت
[ترجمه ترگمان]با عجله از مسابقه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He hurried precipitately away.
[ترجمه گوگل]او به سرعت دور شد
[ترجمه ترگمان]با عجله از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Scientists are annoyed that the research programme has been abandoned so precipitately.
[ترجمه گوگل]دانشمندان از این که برنامه تحقیقاتی اینقدر سریع کنار گذاشته شده است، آزرده خاطر هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان از این که این برنامه تحقیقاتی به سرعت رها شده است، ناراحت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Somebody hired from another country is not likely to resign precipitately.
[ترجمه گوگل]کسی که از یک کشور دیگر استخدام شده است به احتمال زیاد به سرعت استعفا نمی دهد
[ترجمه ترگمان]کسی که از یک کشور دیگر استخدام شده باشد، به احتمال زیاد استعفا نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The unemployment rate and the ratio of job-seekers to vacancies both fell precipitately.
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری و نسبت جویندگان کار به مشاغل خالی هر دو به سرعت کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری و نسبت کارجویان به جاه ای خالی هر دو به سرعت کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And all our markets have suffered as overseas fund managers precipitately change their weightings in this region without taking time to weigh up the fundamentals.
[ترجمه گوگل]و همه بازارهای ما آسیب دیده اند زیرا مدیران صندوق های خارج از کشور به سرعت وزن خود را در این منطقه تغییر می دهند بدون اینکه وقت بگذارند تا اصول اساسی را ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]و همه بازارهای ما به همان اندازه که مدیران صندوق خارجی به سرعت weightings خود را در این منطقه تغییر دهند متحمل شده اند بدون این که زمان داشته باشند تا اصول اولیه را ارزیابی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. AAM has said that the divine deadline for Disclosure has passed, but that the spiritual hierarchy and the galactics do not intend to act precipitately or imprudently.
[ترجمه گوگل]AAM گفته است که مهلت الهی برای افشاگری گذشته است، اما سلسله مراتب معنوی و کهکشانی‌ها قصد ندارند سریع یا بی‌احتیاط عمل کنند
[ترجمه ترگمان]AAM گفته است که مهلت الهی برای افشای افشای منقضی شده است، اما سلسله مراتب معنوی و the قصد اقدام سریع و عجولانه را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The number of civil wars continued to rise until about 1990 and then fell precipitately.
[ترجمه گوگل]تعداد جنگ های داخلی تا حدود سال 1990 افزایش یافت و سپس به سرعت کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]تعداد جنگ های داخلی تا حدود ۹۰ میلادی همچنان ادامه داشت و سپس به سرعت سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A moment later, the riot approaches and gains in force, he shuts up his shop precipitately, hastily dons his uniform, that is to say, he places his merchandise in safety and risks his own person.
[ترجمه گوگل]لحظه‌ای بعد شورش نزدیک می‌شود و قوت می‌گیرد، مغازه‌اش را به سرعت می‌بندد، با عجله لباس‌هایش را می‌پوشد، یعنی اجناسش را در امان می‌گذارد و شخص خودش را به خطر می‌اندازد
[ترجمه ترگمان]یک لحظه بعد، رویکردهای ضد شورش و افزایش نیرو، با عجله مغازه اش را می بندد، با عجله لباس نظامی خود را بر تن می کند، به این معنا که او کالای خود را در خطر قرار می دهد و فرد خود را به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They make their inspection in Mr. Krook's back second floor, from which a few of the Jury-men retire pale and precipitately.
[ترجمه گوگل]آنها بازرسی خود را در طبقه دوم پشتی آقای کروک انجام می دهند، که از آنجا چند نفر از اعضای هیئت منصفه رنگ پریده و به سرعت بازنشسته می شوند
[ترجمه ترگمان]از طبقه دوم اقای Krook بازرسی می کنند، از آنجا که چند نفر از اعضای هیئت منصفه از آنجا دور می شوند و با شتاب حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His wife and mistress, until an hour ago and inviolate were slipping precipitately from his control.
[ترجمه گوگل]همسر و معشوقه‌اش تا ساعتی پیش به سرعت از کنترل او خارج می‌شدند
[ترجمه ترگمان]زن و معشوقه اش، تا یک ساعت پیش، بدون آن که از آن تجاوز کند، به سرعت از کنترل خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the process of manufacturing steel, FeSi is used to oxygenate precipitately and diffused .
[ترجمه گوگل]در فرآیند تولید فولاد از FeSi برای اکسیژن رسانی به صورت رسوبی و پخش استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در فرآیند تولید فولاد، FeSi به oxygenate precipitately و diffused استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hurriedly, in a rushed manner, hastily

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : precipitate
✅️ اسم ( noun ) : precipitation / precipitate / precipitator / precipitateness / precipitousness
✅️ صفت ( adjective ) : precipitate / precipitous
✅️ قید ( adverb ) : precipitately / precipitously

بپرس