precipitant

/prɪˈsɪpɪtnt//prɪˈsɪpɪtənt/

معنی: عامل رسوب، باعجله، جدا شدنی، شدنی، شتاب زده، غیر محلول وته نشینشونده
معانی دیگر: رجوع شود به: precipitate، تعلیق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: falling straight down or moving forward very quickly; precipitate.

(2) تعریف: insufficiently considered; incautious; hasty; precipitate.
مشابه: ill-advised

- a precipitant decision
[ترجمه گوگل] یک تصمیم پیشگیرانه
[ترجمه ترگمان] یک تصمیم قاطع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: extremely sudden.
اسم ( noun )
مشتقات: precipitantly (adv.), precipitance (n.), precipitancy (n.)
• : تعریف: something that brings about precipitation.

جمله های نمونه

1. Depression may be a precipitant in many cases.
[ترجمه محمد موسی کاظمی] اافسردگی در بسیاری از موارد می تواند عاملی تعیین کننده باشد.
|
[ترجمه گوگل]افسردگی ممکن است در بسیاری از موارد عامل تشدید کننده باشد
[ترجمه ترگمان]افسردگی می تواند در بسیاری از موارد وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The results show that different kinds of precipitant have a great impact on phytin yield.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که انواع مختلف رسوب‌دهنده تأثیر زیادی بر عملکرد فیتین دارند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که انواع مختلف of تاثیر زیادی بر بازده phytin دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For protein crystallization, the main impact of precipitant is on the solvent.
[ترجمه گوگل]برای کریستالیزاسیون پروتئین، تاثیر اصلی رسوب دهنده بر روی حلال است
[ترجمه ترگمان]برای تبلور پروتیین، تاثیر اصلی of بر روی حلال می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The best precipitant, its dose used and the waste water treatment are also expounded.
[ترجمه گوگل]بهترین رسوب دهنده، دوز مصرفی آن و تصفیه فاضلاب نیز توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]بهترین precipitant، دوز آن استفاده شده و تصفیه آب پسماند نیز شرح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In many of the incidents leading to riots, police action was a precipitant.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از حوادث منجر به شورش، اقدام پلیس تسریع کننده بود
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از حوادثی که منجر به شورش شد، اقدام پلیس precipitant بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In practice the polymer solution is held at a constant temperature while precipitant is added to the stirred solution.
[ترجمه گوگل]در عمل محلول پلیمری در دمای ثابت نگه داشته می شود در حالی که رسوب به محلول هم زده اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]در عمل محلول پلی مر در دمای ثابت نگه داشته می شود در حالی که precipitant به محلول همزده اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nano ZrO 2 was prepared by sol - gel method with ZrOCl 2·8 H 2 O as ingredient and ammonia as precipitant.
[ترجمه گوگل]نانو ZrO 2 به روش سل - ژل با ZrOCl 2·8 H 2 O به عنوان ماده و آمونیاک به عنوان رسوب دهنده تهیه شد
[ترجمه ترگمان]نانو ZrO ۲ توسط روش sol - ژل با ZrOCl ۲، ۸ H ۲ O به عنوان جز و آمونیاک به عنوان precipitant تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pancreatin was extracted from pig pancreas using isopropyl alcohol as solvent and chitosan as precipitant.
[ترجمه گوگل]پانکراتین با استفاده از ایزوپروپیل الکل به عنوان حلال و کیتوزان به عنوان رسوب دهنده از پانکراس خوک استخراج شد
[ترجمه ترگمان]Pancreatin با استفاده از ایزوپروپیل الکل به عنوان حلال و کیتوزان به عنوان حلال استخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It'shows that good produce can be synthesized by using algin as precipitant.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که محصولات خوب را می توان با استفاده از آلژین به عنوان رسوب دهنده سنتز کرد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که تولید خوب را می توان با استفاده از algin به عنوان precipitant سنتز نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The active site of immobilized penicillin G acylase can be determined according to the precipitant produced in the reaction between phenylacetic acid and capture reagent.
[ترجمه گوگل]محل فعال پنی سیلین G آسیلاز بی حرکت را می توان با توجه به رسوب دهنده تولید شده در واکنش بین فنیل استیک اسید و معرف جذبی تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]محل فعال of penicillin G G را می توان مطابق با precipitant تولید شده در واکنش بین phenylacetic اسید و معرف ثبت تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The spheroidicity zirconia is prepared by controlling the reactive temperatures, the precipitant reagents and adding additives through a alcohols solvent precipitation method.
[ترجمه گوگل]زیرکونیای کروی با کنترل دمای واکنش، معرف های رسوب دهنده و افزودن مواد افزودنی از طریق روش رسوب با حلال الکلی تهیه می شود
[ترجمه ترگمان]The spheroidicity با کنترل درجه حرارت واکنش پذیر، the precipitant و افزودن مواد افزودنی از طریق روش بارش حلال در الکل ها، تهیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عامل رسوب (اسم)
precipitant

با عجله (صفت)
precipitant

جدا شدنی (صفت)
detachable, separable, dissoluble, precipitant, severable

شدنی (صفت)
feasible, possible, precipitant, doable

شتاب زده (صفت)
precipitant, hurried, hasty

غیر محلول و ته نشین شونده (صفت)
precipitant

انگلیسی به انگلیسی

• material that causes precipitation when added to a solution (chemistry)
falling headlong, falling rapidly; rushing, moving quickly; rash, hurried, hasty; sudden, unexpected, abrupt

پیشنهاد کاربران

تشدیدکننده
precipitant ( شیمی )
واژه مصوب: رسوب دهنده
تعریف: ماده ای که با افزودن آن به یک محلول رسوب ایجاد شود
راسب ( فراوری مواد معدنی - هدرومتالورژی )
عامل ( ایجاد کننده )
آغازگر، محرک

بپرس