preciosity

/ˌpreʃɪˈɒsɪti//ˌpreʃɪˈɒsɪti/

معنی: تظاهر، تصنع، اداب دانی، گرانبهایی
معانی دیگر: (به ویژه در سخن و بیان) تصنع، تکلف زیاده از حد، ملانقطی بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: preciosities
• : تعریف: excessive care or refinement in language or style, or an instance of this.

مترادف ها

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

تصنع (اسم)
artifice, decoration, preciosity

اداب دانی (اسم)
preciosity, decorum

گرانبهایی (اسم)
preciosity

انگلیسی به انگلیسی

• meticulousness, stringency; affectedness, overrefinement; excessive fastidiousness, extreme fussiness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : preciosity / preciousness
صفت ( adjective ) : precious
قید ( adverb ) : precious / preciously
❗️نکته: دوستان precious می تونه قید هم باشه. . . لطفا آن را در دیکشنری سرچ کنید معنای جالبی داره 😉

بپرس