precaution

/priˈkɒʃn̩//prɪˈkɔːʃn̩/

معنی: پیش بینی، احتیاط، ژرفی، حزم، اقدام احتیاطی، احتیاط کردن
معانی دیگر: عامل احتیاطی، هوشکاری، از پیش مواظب بودن، پیش هشیاری، پیش آمایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an action or measure taken beforehand to avoid or prevent a dangerous circumstance, or to ensure a favorable result.
مترادف: hedge, providence, provision
مشابه: defense, insurance, pains, protection, prudence

- She took the necessary precautions to avoid being caught.
[ترجمه گوگل] او اقدامات احتیاطی لازم را برای جلوگیری از گرفتار شدن انجام داد
[ترجمه ترگمان] او احتیاط لازم را برای جلوگیری از دستگیر شدن از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The acrobats always use a net as a precaution.
[ترجمه rahim2br] آکروبات ها برای احتیاط همیشه از یک تور استفاده می کنند
|
[ترجمه گوگل] آکروبات ها همیشه برای احتیاط از تور استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان] آکروبات همیشه از یک تور برای احتیاط استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: care or caution taken in advance; foresight.
مترادف: circumspection, foresight, provision
مشابه: care, caution, chariness, forethought, preparation, prudence

- Realizing he could have been badly injured, he was thankful for his precaution.
[ترجمه rahim2br] وقتی که فهمید امکان داشته خیلی بد مصدوم شود، قدر اقدامات احتیاطیش را دانست
|
[ترجمه گوگل] او که متوجه شد ممکن است به شدت آسیب ببیند، از اقدامات احتیاطی خود سپاسگزار بود
[ترجمه ترگمان] می دانست که می تواند به بدی صدمه ببیند، از احتیاطی که کرده بود، سپاسگزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Detectives used precaution before entering the bomb's vicinity.
[ترجمه گوگل]کارآگاهان قبل از ورود به نزدیکی بمب از اقدامات احتیاطی استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]کاراگاهان قبل از ورود به محل بمب، از احتیاط استفاده کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We must take every precaution not to pollute the air.
[ترجمه گوگل]ما باید همه اقدامات احتیاطی را انجام دهیم تا هوا آلوده نشود
[ترجمه ترگمان]ما باید همه احتیاط را رعایت کنیم که هوا را آلوده نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Before igniting the fire, the hunters took unusual precaution.
[ترجمه گوگل]قبل از شعله ور کردن آتش، شکارچیان اقدامات احتیاطی غیرعادی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]شکارچی قبل از روشن کردن آتش، شکارچیان با احتیاط غیر معمول اقدام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The polar explorers took every precaution to minimize the dangers of their trip.
[ترجمه گوگل]کاوشگران قطبی تمام اقدامات احتیاطی را انجام دادند تا خطرات سفر خود را به حداقل برسانند
[ترجمه ترگمان]کاشفان قطبی برای به حداقل رساندن خطرات سفر خود، هر احتیاط را انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He took the precaution of locking his door when he went out.
[ترجمه گوگل]وقتی بیرون رفت احتیاط کرد در را قفل کرد
[ترجمه ترگمان]در را بست و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many people have been stockpiling food as a precaution against shortages.
[ترجمه Fatemeh zahra Ershadmanesh] بسیاری از مردم مواد غذایی را محض احتیاط و برای پیشگیری از کمبود مواد غذایی ذخیره کرده اند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به منظور احتیاط در برابر کمبود مواد غذایی را ذخیره می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از کمبود مواد غذایی به عنوان یک احتیاط در برابر کمبود مواد غذایی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I took the precaution of clearing out my desk before I left.
[ترجمه گوگل]احتیاط کردم که قبل از رفتن میز کارم را خالی کنم
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه از آنجا بروم، احتیاط را از روی میز کنار کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'll keep the letter as a precaution.
[ترجمه گوگل]من نامه را برای احتیاط نگه می دارم
[ترجمه ترگمان]من نامه را به عنوان احتیاط نگه می دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I took the precaution of insuring my camera.
[ترجمه گوگل]من احتیاط کردم که دوربینم را بیمه کنم
[ترجمه ترگمان]این احتیاط از جلوی دوربین من بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The machine was railed off as a safety precaution.
[ترجمه گوگل]دستگاه به عنوان یک اقدام احتیاطی از راه آهن خارج شد
[ترجمه ترگمان]دستگاه به عنوان احتیاط از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We take every precaution to ensure that you have a comfortable journey.
[ترجمه گوگل]ما تمام اقدامات احتیاطی را انجام می دهیم تا اطمینان حاصل کنیم که سفری راحت دارید
[ترجمه ترگمان]ما همه احتیاط رو به عهده می گیریم تا مطمئن بشیم که تو یه سفر راحت داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I took the precaution of turning the water supply off first.
[ترجمه گوگل]احتیاط را انجام دادم که اول آب را قطع کردم
[ترجمه ترگمان]من احتیاط کردم که آب را از اول دور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Save your work often as a precaution against computer failure.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک اقدام احتیاطی در برابر خرابی رایانه، اغلب کار خود را ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]کار خود را به عنوان یک اقدام احتیاطی در برابر شکست کامپیوتر ذخیره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I took the precaution of locking money in the safe.
[ترجمه گوگل]من احتیاط کردم که پول را در گاوصندوق قفل کنم
[ترجمه ترگمان]من احتیاط را در گاوصندوق نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I took the precaution of locking everything in the safe.
[ترجمه گوگل]من احتیاط کردم که همه چیز را در گاوصندوق قفل کنم
[ترجمه ترگمان]من احتیاط کردم که همه چیز رو در گاوصندوق قفل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We must fence our machine about with much precaution.
[ترجمه گوگل]ما باید ماشین خود را با احتیاط زیاد حصار بکشیم
[ترجمه ترگمان]باید با احتیاط ماشین خود را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I took the precaution of setting the comms to automatic response.
[ترجمه گوگل]من احتیاط را انجام دادم که کام ها را روی پاسخ خودکار تنظیم کنم
[ترجمه ترگمان]احتیاط را از دست دادم تا ارتباط برقرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. A fundamental precaution against both pest and disease problems is keeping the garden clean and tidy.
[ترجمه گوگل]یک اقدام احتیاطی اساسی در برابر مشکلات آفات و بیماری ها، تمیز و مرتب نگه داشتن باغ است
[ترجمه ترگمان]یک احتیاط اساسی در برابر مشکلات هر دو آفت و بیماری، تمیز کردن و تمیز کردن باغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش بینی (اسم)
anticipation, forecast, foresight, prognosis, prospect, prognoses, expectancy, expectance, caution, augury, prognostication, precaution, prevision, look-ahead, prefiguration

احتیاط (اسم)
reserve, nicety, vigilance, reservation, caution, guard, precaution, prudence, discretion, forethought, circumspection

ژرفی (اسم)
sagacity, depth, precaution, circumspection

حزم (اسم)
precaution, prudence, discretion

اقدام احتیاطی (اسم)
precaution

احتیاط کردن (فعل)
precaution

تخصصی

[برق و الکترونیک] احتیاط
[حقوق] احتیاط، حزم، اقدام احتیاطی

انگلیسی به انگلیسی

• safeguard, safety measures, procedures carried out in order to ensure security
a precaution is an action that is intended to prevent something dangerous or unpleasant from happening.

پیشنهاد کاربران

پیش بینی
اقدامات پیشگیرانه، تدابیر امنیتی
دور اندیشی، احتیاط
precaution 2 ( n ) precautions [plural] =a way of referring to contraception, e. g. They didn't take any precautions and she got pregnant.
precaution
precaution 1 ( n ) ( prɪˈkɔʃn ) =sth that is done in advance in order to prevent problems or to avoid danger, e. g. safety precautions. precautions against fire. precautionary ( adj )
precaution
اقدام احتیاطی - تمهید لازم
💠 Do you think running is a good way to stay healthy?
- It can be, but there are some precautions that you need to take because it’s a really high impact exercise
precaution اقدام پیشگیرانه
precarious ناپایدار
Precursor پیش ماده

a measure taken in advance to prevent something dangerous, unpleasant, or inconvenient from happening
safety measure
( اقدام - تدابیر - معیارها برای پیشگیری و حفظ ایمنی )
تدابیر احتیاطی
...
[مشاهده متن کامل]

تدابیر ایمنی
تدابیر حفاظتی
تدابیر / اقدامات پیشگیرانه
اقدامات ایمنی به منظور پیشگیری
اقدامات به منظور پیشگیری. . .
معیارهای امنیتی/ایمنی/به منظور پیشگیری

جوانب احتیاط
دور اندیشی
اقدامات احتیاطی، روش پیشگیری، موارد احتیاط
حفاظت ، پیشگیری
پیشگیری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس