precariousness


ناپایداری، تزلزل، نامعلومی، خطرناکی

جمله های نمونه

1. Wells was well aware of the precariousness of human life.
[ترجمه گوگل]ولز به خوبی از بی ثباتی زندگی بشر آگاه بود
[ترجمه ترگمان]ولز به خوبی از ماهیت زندگی بشر آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yet evolutionary science also pointed to the precariousness of moral progress-how it could so easily slip back into animal chaos.
[ترجمه گوگل]با این حال، علم تکاملی همچنین به بی‌ثباتی پیشرفت اخلاقی اشاره می‌کند که چگونه می‌تواند به راحتی به آشوب حیوانی بازگردد
[ترجمه ترگمان]با این حال، علم تکاملی همچنین به مفهوم پیشرفت اخلاقی - که چگونه می تواند به راحتی به آشفتگی حیوانات تبدیل شود، اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And despite the precariousness of the situation, Susan took a moment to mourn her loss. . .
[ترجمه گوگل]و با وجود نامطمئن بودن وضعیت، سوزان لحظاتی را به سوگ از دست دادن خود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]و با وجود وخامت اوضاع، سوزان لحظه ای درنگ کرد تا برای از دست دادن او عزاداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A sense of social precariousness is the last thing one could expect to meet in a Chardin.
[ترجمه گوگل]احساس ناامنی اجتماعی آخرین چیزی است که می توان انتظار داشت در یک شاردن با آن روبرو شود
[ترجمه ترگمان]یک حس of اجتماعی آخرین چیزی است که می توان انتظار داشت در شاردن ملاقات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Though reduced to precariousness in modern times by frequent imperialist oppression, China rose again to become a giant as a result of a century's national struggle.
[ترجمه گوگل]اگرچه چین در دوران مدرن به دلیل ستم مکرر امپریالیستی به وضعیتی ناپایدار تبدیل شده بود، اما در نتیجه یک قرن مبارزه ملی، دوباره به یک غول تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]با این که در دوران مدرن با ظلم و ستم بیشتر به precariousness کاهش یافته بود، چین دوباره برخاست تا به عنوان نتیجه ای از مبارزه ملی یک قرن تبدیل به یک غول شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These reports have revealed to the insurgents the precariousness of their position.
[ترجمه گوگل]این گزارش ها برای شورشیان وضعیت نامطمئن آنها را آشکار کرده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها حاکی از آن است که شورشیان موضع خود را به شورشیان نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This year, the severe precariousness of the marketing in Chinese telecom communication, especially the mobile phone market, has reached its highest flight ever.
[ترجمه گوگل]امسال، بی‌ثباتی شدید بازاریابی در ارتباطات مخابراتی چین، به‌ویژه بازار تلفن همراه، به بالاترین حد خود رسیده است
[ترجمه ترگمان]امسال، تاثیر شدید بازاریابی در ارتباطات مخابراتی چین، به ویژه بازار تلفن همراه، به بالاترین میزان پرواز خود رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The precariousness is further increased by self - experiences in the aforementioned marginal situation.
[ترجمه گوگل]بی‌ثباتی با تجارب خود در موقعیت حاشیه‌ای فوق‌الذکر افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]precariousness بیشتر با تجارب خود در موقعیت حاشیه ای پیشین افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vast physical and human disruption caused by the storm and the failure of the levees only heightened the city's sense of precariousness.
[ترجمه گوگل]اختلالات فیزیکی و انسانی گسترده ناشی از طوفان و شکست سیل‌ها تنها احساس بی‌ثباتی شهر را تشدید کرد
[ترجمه ترگمان]آشفتگی فیزیکی و فیزیکی ناشی از طوفان و شکست دیواره ساحلی تنها حس شهر را تشدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yet the conclave is likely to do little to change perceptions about the precariousness of world oil markets.
[ترجمه گوگل]با این حال، این کنفرانس احتمالاً کمک چندانی به تغییر درک در مورد بی ثباتی بازارهای جهانی نفت نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، احتمالا جلسه محرمانه چندانی برای تغییر ادراکات در مورد the بازارهای جهانی نفت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mrs Obama also has a unique understanding of the precariousness of black life.
[ترجمه گوگل]خانم اوباما همچنین درک منحصر به فردی از مخاطره آمیز بودن زندگی سیاه پوستان دارد
[ترجمه ترگمان]خانم اوباما همچنین درک منحصر به فردی از زندگی سیاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nicholas Colas, director of research at the financial technology firm BNY Convergex, says the credit crunch exposed the sheer precariousness of the global economy.
[ترجمه گوگل]نیکلاس کولاس، مدیر تحقیقات شرکت فناوری مالی BNY Convergex، می‌گوید که بحران اعتباری، بی‌ثباتی اقتصاد جهانی را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]نیکولاس Colas، رئیس تحقیقات در شرکت فن آوری مالی BNY Convergex می گوید، رکود اقتصادی در معرض تهدید محض اقتصاد جهانی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The waves, currents, and tides of the sea are much the same as the ups, downs and precariousness of life itself.
[ترجمه گوگل]امواج، جریان‌ها و جزر و مد دریا تقریباً مشابه فراز و نشیب‌ها و بی‌ثباتی خود زندگی است
[ترجمه ترگمان]امواج، جریان های آب و جزر و مد دریا مانند فراز و نشیب های زندگی همانند فراز و نشیب های زندگی یک سان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the level of form, you share mortality and the precariousness of existence.
[ترجمه گوگل]در سطح شکل، شما در فناپذیری و ناپایداری وجود سهیم هستید
[ترجمه ترگمان]در سطح شکل، میزان مرگ و میر و مرگ و میر را به اشتراک می گذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• risk, peril; danger, hazard; insecurity, instability, unsureness

پیشنهاد کاربران

ترجمه دوستان درست بود . . تنها چیزی که می توانم اضافه کنم این است که در این زمان که مسئله رفیوجی ها و مهاجرین و بیکاری قشر عظیمی از مردم در سراسر دنیادر میدیا ( رسانه ها ) خیلی بیان می شود، این واژه را زیاد می شنویم.
...
[مشاهده متن کامل]

بی ثباتی و بلا تکلیفی شغلی معنی می دهد. بی ثباتی در درآمد، امروز دلار میخرم یا طلا یا ماشین ، انگار تخم مرغ شانسی خریده ام، نمیدانم فردا چه می شود، ریسک است همه کاری . بی ثبات است تمام بازارهای جهانی.
امروز super rich هستم ولی خیالم راحت نیست و لذت نمیبرم ، خوشحال نیستم. و این ناشی از precariousness است.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : precariousness
صفت ( adjective ) : precarious
قید ( adverb ) : precariously
خطر، بی ثباتی، ناامنی

بپرس