صفت ( adjective )
مشتقات: precariously (adv.), precariousness (n.)
مشتقات: precariously (adv.), precariousness (n.)
• (1) تعریف: so unstable or insecure as to be dangerous; risky.
• مترادف: dangerous, dicey, perilous, risky, shaky, touch-and-go, treacherous, unstable
• متضاد: safe
• مشابه: awkward, exposed, rickety, ticklish, tricky, unsteady, vulnerable
• مترادف: dangerous, dicey, perilous, risky, shaky, touch-and-go, treacherous, unstable
• متضاد: safe
• مشابه: awkward, exposed, rickety, ticklish, tricky, unsteady, vulnerable
- He looks in a precarious position balancing on that log.
[ترجمه گوگل] او در موقعیتی نامطمئن به نظر می رسد که روی آن چوب تعادل برقرار می کند
[ترجمه ترگمان] در حالی که تعادل خود را از دست داده بود، نگاهی به وضعیت precarious انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در حالی که تعادل خود را از دست داده بود، نگاهی به وضعیت precarious انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: dependent on chance or uncertain conditions.
• مترادف: chancy, uncertain, unpredictable, unsound, unstable, unsteady
• متضاد: certain
• مشابه: random, risky, tricky, unreliable
• مترادف: chancy, uncertain, unpredictable, unsound, unstable, unsteady
• متضاد: certain
• مشابه: random, risky, tricky, unreliable
- Investing is always somewhat precarious.
[ترجمه لیلا گل آور] سرمایه گذاری همواره کاری نسبتا پر مخاطره است|
[ترجمه گوگل] سرمایه گذاری همیشه تا حدودی مخاطره آمیز است[ترجمه ترگمان] سرمایه گذاری بر روی سرمایه گذاری همیشه تا حدی متزلزل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: based on unproved or questionable premises.
• مترادف: dubious, ill-founded, shaky, suspect, unsound
• مشابه: equivocal, groundless, problematic, questionable, unfounded, unreliable, untenable
• مترادف: dubious, ill-founded, shaky, suspect, unsound
• مشابه: equivocal, groundless, problematic, questionable, unfounded, unreliable, untenable
- I think you've made a precarious assumption.
[ترجمه گوگل] من فکر می کنم شما یک فرض نامطمئن کرده اید
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم تو این فرضیه رو از خودت در اوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم تو این فرضیه رو از خودت در اوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید