prearranged


پیش بینى شده، از قبل اماده شده علوم نظامى : از پیش تهیه شده

جمله های نمونه

1. everything has been prearranged
ترتیب همه چیز از پیش داده شده است.

2. At a prearranged signal, everyone started moving forwards.
[ترجمه گوگل]با یک سیگنال از پیش تعیین شده، همه شروع به حرکت به جلو کردند
[ترجمه ترگمان]در یک علامت از پیش تعیین شده همه به جلو حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Working to a prearranged plan, he rang the First Secretary and requested an appointment with the Ambassador.
[ترجمه گوگل]او با انجام یک برنامه از پیش تعیین شده، با دبیر اول تماس گرفت و درخواست قرار ملاقات با سفیر کرد
[ترجمه ترگمان]با کار کردن با یک برنامه پیش از طرح، او به دبیر اول زنگ زد و درخواست ملاقات با سفیر را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Run to your positionswhen you hear the prearranged signal.
[ترجمه گوگل]با شنیدن سیگنال از پیش تعیین شده به سمت موقعیت های خود بدوید
[ترجمه ترگمان]برو به positionswhen بگو که سیگنال از قبل تعیین شده رو شنیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At a prearranged signal, everyone stood up.
[ترجمه گوگل]با علامتی که از قبل تعیین شده بود، همه بلند شدند
[ترجمه ترگمان]در یک علامت از پیش تعیین شده، همه بلند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This takes place at a time prearranged to be mutually convenient.
[ترجمه گوگل]این در زمانی اتفاق می‌افتد که از پیش تعیین شده است تا دو طرف راحت باشند
[ترجمه ترگمان]این اتفاق در زمانی رخ می دهد که از پیش تنظیم شده برای هر دو طرف مناسب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The driver met us at the prearranged time.
[ترجمه گوگل]راننده در زمان از پیش تعیین شده با ما ملاقات کرد
[ترجمه ترگمان]راننده در زمان از پیش تعیین شده ما را ملاقات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A prearranged, formal combat between two persons, usually fought to settle a point of honor.
[ترجمه گوگل]یک نبرد رسمی و از پیش تعیین شده بین دو نفر که معمولاً برای حل و فصل یک نقطه افتخار می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]یک جنگ معمولی و رسمی بین دو نفر بود که معمولا برای حل مساله افتخار مبارزه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A periodical talk is usually prearranged and requires some preparations.
[ترجمه گوگل]یک سخنرانی دوره ای معمولاً از قبل تنظیم شده است و نیاز به آمادگی هایی دارد
[ترجمه ترگمان]یک گفتگوی متناوب معمولا پیش از پیش تعیین می شود و به برخی تدارکات نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A couple's conjugal fate is prearranged.
[ترجمه گوگل]سرنوشت زناشویی یک زوج از قبل تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]زندگی زناشویی دو زوج از پیش تعیین شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your beloved pets will be cremated individually in prearranged time and date.
[ترجمه گوگل]حیوانات خانگی مورد علاقه شما به صورت جداگانه در زمان و تاریخ از پیش تعیین شده سوزانده می شوند
[ترجمه ترگمان]حیوانات مورد علاقه شما در زمان و تاریخ از پیش برنامه ریزی شده سوزانده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This evidence supports their contention that the outbreak of violence was prearranged.
[ترجمه گوگل]این شواهد از ادعای آنها مبنی بر اینکه وقوع خشونت از قبل برنامه ریزی شده بود حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]این شواهد از درگیری آن ها حمایت می کند که شیوع خشونت از پیش تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In dealing with that unpredictable man, you simply cannot follow a prearranged plan, you have to play it by ear.
[ترجمه گوگل]در برخورد با آن مرد غیرقابل پیش بینی، شما به سادگی نمی توانید یک برنامه از پیش تعیین شده را دنبال کنید، باید آن را با گوش بازی کنید
[ترجمه ترگمان]در برخورد با آن مرد غیرقابل پیش بینی، شما نمی توانید یک برنامه از پیش تعیین شده را دنبال کنید، باید آن را با گوش بازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He would tell me when some one wanted to run and delivered him or her to a prearranged spot.
[ترجمه گوگل]وقتی کسی می خواست بدود به من می گفت و او را به مکانی از پیش تعیین شده تحویل می داد
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی می خواست فرار کند به من می گفت که او را به محل تعیین شده برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• arranged beforehand; previously put in order; prepared in advance; previously agreed upon
something that is prearranged has been planned or arranged before the time when it actually happens.

پیشنهاد کاربران

از پیش تدارک دیدن
پیشاپیش تهیه کردن
به نقل از هزاره:
از پیش تعیین شده
از پیش برنامه ریزی شده
از پیش ترتیب داده شده
پیش بینی شده
ازقبل تعیین شده، ازپیش مهیا شده

بپرس