1. be praying for somethingسخت خواستن،سخت امیدوار بودن2. there's a picnic tomorrow, so i am praying for a sunny dayفردا روز پیک نیک است،خدا کند هوا آفتابی باشد.
دعا کردن نماز خواندن به طور کلی عبادت کردندعا کردن . نیایش کردندعانماز خواندنعبادت کردننماز خواندن I guess my brother is praying nowدعا میکرددعا کردن+ عکس و لینک