praying

/ˌpreɪɪŋ//ˌpreɪɪŋ/

جمله های نمونه

1. be praying for something
سخت خواستن،سخت امیدوار بودن

2. there's a picnic tomorrow, so i am praying for a sunny day
فردا روز پیک نیک است،خدا کند هوا آفتابی باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to prayer, pertaining to an appeal to god

پیشنهاد کاربران

دعا کردن نماز خواندن به طور کلی عبادت کردن
دعا کردن . نیایش کردن
دعا
نماز خواندن
عبادت کردن
نماز خواندن
I guess my brother is praying now
دعا میکرد
دعا کردن

بپرس