praxis

/ˈprækˌsɪs//ˈprækˌsɪs/

معنی: عادت، مثال، عرف، رویه
معانی دیگر: (علوم و هنرها و غیره) بخش عملی (در برابر: بخش تئوری)، انجام، رسم، عمل، خوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: praxes
(1) تعریف: practical application or exercise of knowledge, as opposed to theory.

(2) تعریف: habitual or usual practice or custom.
مشابه: habit, practice

جمله های نمونه

1. Praxis is available for additional work.
[ترجمه گوگل]Praxis برای کارهای اضافی موجود است
[ترجمه ترگمان]Praxis برای کار بیشتر در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Any theological reflection on human work and social praxis ought to be rooted in this fundamental affirmation.
[ترجمه گوگل]هر گونه تأمل الهیاتی در مورد کار انسانی و پراکسیس اجتماعی باید در این تأیید اساسی ریشه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر بازتاب کلامی در مورد کار انسانی و پراکسیس اجتماعی باید در این تایید اساسی ریشه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Maintain free space for academic research and praxis!
[ترجمه گوگل]فضای آزاد را برای تحقیقات دانشگاهی و عمل حفظ کنید!
[ترجمه ترگمان]فضای خالی برای تحقیق و عمل آکادمیک را حفظ کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There always have much dissimilitude between praxis and ideality.
[ترجمه گوگل]همیشه تفاوت های زیادی بین پراکسیس و آرمان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه dissimilitude بین پراکسیس و ideality وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Translation study undergoes a turning point from praxis philosophy to rational philosophy.
[ترجمه گوگل]مطالعه ترجمه نقطه عطفی از فلسفه پراکسیس به فلسفه عقلی را پشت سر می گذارد
[ترجمه ترگمان]مطالعه ترجمه تحت یک نقطه عطف از فلسفه پراکسیس به فلسفه منطقی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the praxis of dispute did not achieve the response of theory.
[ترجمه گوگل]اما پراکسیس اختلاف به پاسخ نظریه نرسید
[ترجمه ترگمان]اما پراکسیس مناقشه به پاسخ نظریه دست نیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Non - economical praxis is not derived from productive labor.
[ترجمه گوگل]پراکسیس غیراقتصادی از کار مولد ناشی نمی شود
[ترجمه ترگمان]پراکسیس اقتصادی غیر اقتصادی از نیروی کار مولد مشتق نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But, slice to hate praxis aqua scrub, don't even use soap aqua or lye, will affect the furniture superficial and clean kilowatt hour like this, even result in lacker the surface shed off.
[ترجمه گوگل]اما، اسکراب پراکسیس آکوا را تکه تکه کنید، حتی از صابون آبی یا لیمو استفاده نکنید، روی مبلمان سطحی و کیلووات ساعتی تمیز تأثیر می گذارد، حتی باعث ریزش سطح آن می شود
[ترجمه ترگمان]اما برای بوته های تنفر از عمل، حتی از آب و صابون آب هم استفاده نکنید، اثاثیه سطحی و تمیز هر کیلووات ساعت را به این شکل تحت تاثیر قرار خواهد داد، حتی در نتیجه باعث می شود که سطح خالی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Legal Practice and Cultural Praxis : Cross - cultural Comparisons of Western and Chinese Legal Traditions through Minority Policies.
[ترجمه گوگل]رویه حقوقی و عملکرد فرهنگی: مقایسه بین فرهنگی سنت های حقوقی غربی و چینی از طریق سیاست های اقلیت
[ترجمه ترگمان]Practice حقوقی و فرهنگ فرهنگی: مقایسه ای بین فرهنگی جوامع قانونی غربی و چینی از طریق سیاست های اقلیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. White, powder color of, red . . . . . . . Not only praxis when the guest throws a besprinkle congratulation, also can in spreading on the table, surface of earth, very beautiful.
[ترجمه گوگل]سفید، رنگ پودری، قرمز نه تنها زمانی که مهمان یک تبریک پرتاب می کند، می تواند روی میز، سطح زمین، بسیار زیبا پخش شود
[ترجمه ترگمان]رنگ سفید، پودر of قرمز نه تنها وقتی که مهمان یک تبریک besprinkle را می اندازد، هم چنین می تواند روی میز، سطح زمین، بسیار زیبا و زیبا پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "It's dangerous, " Teal said, pulling one of Baldan's hands from the wall. "Praxis is destabilized. You might not be able to re-form. . . "
[ترجمه گوگل]تیل در حالی که یکی از دستان بالدان را از روی دیوار کشید، گفت: خطرناک است "پراکسیس بی ثبات شده است ممکن است نتوانید دوباره شکل بگیرید "
[ترجمه ترگمان]Teal گفت: \" خطرناک است \" و یکی از دست های Baldan را از روی دیوار برداشت و گفت: \" Praxis بی ثبات شده است شما ممکن است قادر به تغییر شکل نیستید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Praxis: Practice, especially of an art, science, or technical occupation, opposite to theory.
[ترجمه گوگل]پراکسیس: تمرین، به ویژه یک هنر، علم یا شغل فنی، در مقابل نظریه
[ترجمه ترگمان]Praxis: تمرین، به خصوص در مورد یک هنر، علم، یا اشغال فنی، در مقابل نظریه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It can be described as praxis, critical pedagogy, or critical action research.
[ترجمه گوگل]می توان آن را پراکسیس، آموزش انتقادی یا اقدام پژوهی انتقادی توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]آن را می توان به عنوان پراکسیس، آموزش انتقادی، یا تحقیقات عملی انتقادی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, the conceptual issues surrounding research praxis rather than the technical nitty-gritty of conducting research will be focused on.
[ترجمه گوگل]بنابراین، موضوعات مفهومی پیرامون عملکرد پژوهشی به‌جای ماهیت فنی انجام پژوهش، متمرکز خواهند شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مسایل مفهومی اطراف پراکسیس پژوهش به جای اصول فنی انجام تحقیقات، بر روی آن متمرکز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عادت (اسم)
attainment, addiction, wont, acquirement, habit, practice, custom, tradition, use, consuetude, rule, rut, habitude, praxis, folkways

مثال (اسم)
saying, proverb, saw, example, instance, exemplar, parable, exemplum, apologue, praxis

عرف (اسم)
habit, practice, custom, tradition, consuetude, civil law, common law, praxis, secular law, temporal law

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

انگلیسی به انگلیسی

• custom, conventional activity; habit, routine; practice, action; applying a theory or idea into action

پیشنهاد کاربران

پراکسیس ، یک اصطلاح فلسفی آلمانی* است که نخستین بار ، کارل مارکس در اثر خویش، 《نقد فلسفه حق هگل》پراکسیس به معنای "وحدت نظر و عمل " را جایگزین پراتیک کرد؛چون در زبان انگلیسی و همچنین زبان فارسی معادل مناسب آن وجود ندارد. در متون فلسفی و یا متون متناظر، "نظر_عمل" یا "عمل آگاهانه" ترجمه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بابک پورحسینی

پراکسیس
کِردمان
1 - عملی در مقابل تئوری
2 - رسم و سنت تایید شده در یک جامعه

بپرس